بیشتر ما ترجیح میدهیم باهوش باشیم. در نظر ما افراد باهوش موفقتر عمل میکنند و به نتایج بهتری میرسند. اما مفهوم هوش انسانی بسیار پیچیده است و تشخیص باهوش بودن افراد سخت است. در سالهای اخیر با پدیدار شدن کلمات تازهتری مانند IQ و EQ این پیچیدگی بیشتر هم شده است. حالا وقتی از هوش صحبت میکنیم، از جنبههای مختلف فکر کردن حرف میزنیم. البته هر چقدر مفهوم هوش گستردهتر و پیچیدهتر شود، سنجش آن هم با چالشهای بیشتری روبهرو خواهد بود. در این مقاله قصد داریم شما را با تفاوت IQ و EQ آشنا کنیم و ببینیم هرکدام از اینها دقیقاً چه معنی دارند.
فهرست مطالب
ToggleIQ و EQ به چه معنا هستند؟
بگذارید قبل از آنکه به سراغ تفاوت IQ و EQ برویم، تعریف دقیقی از آنها داشته باشیم. IQ مخفف کلمه Intelligence Quantity به معنای بهره هوشی است. ممکن است شما تا امروز از این کلمه زیاد استفاده کرده باشید، اما آیا واقعاً میدانید ضریب هوشی چیست؟ روانشناسان بهره هوشی افراد را با انجام آزمایشهایی میسنجند. در این آزمایشها توانایی ذهنی افراد برای استدلال سنجیده میشود. سپس سن ذهنی افراد بر سن واقعی آنها تقسیم شده و در عدد صد ضرب میشود. عدد حاصل بهعنوان بهره هوشی افراد در نظر گرفته میشود؛ بنابراین بهره هوشی بین ۹۰ تا ۱۱۰ معمولی در نظر گرفته میشود.
حدود سی سال پیش محققان به این نتیجه رسیدند که IQ تمام جنبههای هوشی یک فرد را در بر نمیگیرد. در این زمان مفهوم تازهای با نام EQ شکل گرفت. EQ مخفف کلمه emotional quotient به معنای هوش عاطفی یا هوش هیجانی است. هوش هیجانی بر جنبههای غیر شناختی هوش مانند عوامل عاطفی و اجتماعی تاکید دارد. این نوع از هوش چهار مؤلفه اصلی دارد که شامل خودآگاهی، خودگردانی، آگاهی اجتماعی و مهارتهای اجتماعی میشود.
تفاوت IQ و EQ در چیست؟
تا همینجا ممکن است تا حدی متوجه تفاوت این دو مورد شده باشید. اصلیترین تفاوت IQ و EQ این است که ضریب هوشی معیاری برای توانایی استدلال یک فرد است، در حالی که EQ به توانایی درک، ارزیابی و کنترل احساسات گفته میشود. در حقیقت IQ معمولاً به توانایی فکری ما اشاره دارد. فردی که بهره هوشی بالایی دارد میتواند از منطق برای حل مشکلات استفاده کند. کسانی که توانایی خوبی در برنامه ریزی و استراتژی، درک ایدههای انتزاعی، یادگیری و سازگاری با تغییرات، درک و استفاده از زبان را دارند، باهوش محسوب میشوند.
از طرف دیگر هوش عاطفی به طور کلی به توانایی ما در درک احساسات در خود و سایر افراد برمیگردد. این هوش همچنین نشان میدهد ما چطور از این آگاهی برای هدایت رفتار خود استفاده میکنیم. به طور کلی، اگر شما EQ بالایی دارید، ممکن است، راحتتر احساسات خود و دیگران را شناسایی کنید. بهعلاوه همدلی کردن با افراد دیگر، تطبیق احساسات و رفتار خود با شرایط مختلف و کنترل تکانههای خود از دیگر نقاط قوت شما است. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند در برابر وسوسهها بهتر مقاومت میکنند و در حل تعارضات با دیگران و برقراری ارتباط مؤثر با آنها استاد هستند.
آیا میتوان میزان IQ یا EQ را تغییر داد؟
پاسخ به این سؤال کمی پیچیده و چالش برانگیز است. در حقیقت در این مورد بحثهای بسیاری بین دانشمندان وجود دارد. در واقع در نظر برخی دانشمندان، روش دقیقی وجود ندارد که به ما نشان دهد هوش ما بعد از مداخلات بیرونی واقعاً افزایش پیدا کرده یا نه. اما از طرف دیگر برخی دانشمندان معتقدند راههایی برای افزایش هوش وجود دارد. حداقل میتوان گفت راههای برای افزایش نمره هوش در تستهای رایج وجود دارد.
اگر فکر کنیم راهی برای افزایش هوش وجود دارد، به دیگر تفاوت IQ و EQ خواهیم رسید. امروزه بسیاری از افراد معتقد هستند که میتوانیم EQ را از سنین پایین با تشویق ویژگیهایی مانند تقسیم کردن وسایل، فکر کردن به دیگران، قرار دادن خود به جای دیگران و همکاری، به بهترین وجه به کودکان آموزش دهیم. این روزها اسباببازیها و بازیهایی برای افزایش هوش هیجانی وجود دارد و کودکانی که در محیطهای اجتماعی خوب عمل نمیکنند، پس از شرکت در کلاسهای آموزشی به طور قابل توجهی بهتر عمل میکنند. EQ بزرگسالان را نیز میتوان تا حد محدودتری افزایش داد.
اما به نظر میرسد IQ بیشتر یک ساختار ژنتیکی است. هرچند راههای مختلفی وجود دارد که از طریق تمرینهای مربوط به تغذیه و توانایی ذهنی مانند پازل و تکنیکهای حل مسئله، میتوان از ضریب هوشی یک فرد را به بالاترین میزانی که پتانسیل آن را دارد نزدیک کرد.
انواع هوش چطور اندازهگیری میشوند؟
حتماً تا امروز درباره انواع تست هوش چیزهایی شنیدهاید؛ شاید هم چند باری در موقعیتهای مختلف تحصیلی و شغلی به تعدادی از آنها پاسخ داده باشید. بخشی از تفاوت IQ و EQ به آزمونهایی که آنها را اندازهگیری میکنند برمیگردد. اما چیزی که در مورد تمام تستها صادق است این است که هیچ آزمونی بدون خطا نیست. همچنین طبق نظریه هوش چندگانه گاردنر:
هیچ تست هوشی نمیتواند تمام انواع هوش را اندازه بگیرد.
بهعلاوه عوامل مختلفی وجود دارند که میتوانند بر نتیجه آزمون هوش شما تأثیر بگذارند. برای مثال برخی تحقیقات نشان میدهند عواملی مانند وضعیت اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی، دسترسی به منبع تحصیلی معتبر، تغذیه دوران کودکی و حتی ترومای دوران کودکی در ضریب هوشی افراد مؤثر هستند. در نتیجه برای بسیار از افراد این سؤال وجود خواهد داشت که آیا واقعاً تستهای هوش مقدار هوش ذاتی افراد را نشان میدهند.
به طور کل مشهورترین آزمونهای IQ شامل تست هوش ریون، مقیاس هوش استنفورد – بینه، تست تواناییهای شناختی وودکاک جانسونIII، مقیاس هوش بزرگسالان وکسلر و آزمون موفقیت فردی وکسلر میشوند. همچنین از مشهورترین آزمونهای EQ میتوان به تست هوش هیجانی مایر – سالوی – کاروسو، آزمونهای موقعیتی مدیریت هیجانی، آزمونهای موقعیتی درک عاطفی و تجزیه و تحلیل تشخیصی دقت غیرکلامی اشاره کرد.
IQ مهمتر است یا EQ؟
این احتمالاً بحثبرانگیزترین سؤال درباره این دو نوع هوش است و اینجاست که تفاوت IQ و EQ بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. اما شاید قبل از آن بپرسید، آیا ضریب هوشی مهم است؟ میتوان بدون شک گفت که هر دو نوع این هوشها به طور چشمگیری بر کیفیت زندگی و دستاوردهای ما مؤثر هستند. در نتیجه درک و توسعه هر دو نوع هوش گزینه بسیار خوبی برای افزایش شانس موفقیت ما در تمام زمینههای زندگی است.
کسانی که به IQ بیشتر بها میدهند، میگویند تا امروز به EQ بیش از حد لازم بها داده شده است. چراکه به طور معمول تأثیر IQ در به دست آوردن مشاغل مختلف بیشتر است. در نقطه مقابل طرفدارهای EQ میگویند، ضریب هوشی بالا به شما کمک میکند از مدرسه عبور کنید، درحالیکه EQ بالا شما به شما کمک میکند از زندگی عبور کنید.
از نظر تاریخی، نمرات بالاتر در آزمونهای IQ با عملکرد تحصیلی بهتر، حقوق بالاتر و عملکرد شغلی بهتر مرتبط بودهاند. با این حال، مطالعات جدیدتر این نتایج را تا حدی زیر سؤال بردهاند. طبق تحقیقات جدید هوش عاطفی با موفقیت شغلی و روابط رضایتبخشتر مرتبط است. همچنین شواهدی وجود دارد که هوش هیجانی بیشتر ممکن است به شما در مدیریت استرس کمک کند.
کلام آخر
هوش فاکتورهای بسیاری دارد. برخی از جنبههای آن را توانایی استدلال در ارتباط هستند و برخی جنبههای آن به توانایی درک هیجانها و احساسات مرتبط هستند. تفاوت IQ و EQ در این است که هرکدام از آنها نوع خاصی از هوش را اندازه میگیرند. تستهای IQ بیشتر تواناییهای استدلال و حل مسئله را میسنجند و آزمونهای EQ بیشتر تواناییهای تشخیص و درک هیجانات را اندازه میگیرند. طبق برخی تحقیقات هرکدام از انواع این هوشها این قابلیت را دارند که در طول زندگی ما بهبود پیدا کنند. پس بهبود آنها میتواند در زندگی شغلی، روابط و به طور کل کیفیت زندگی ما مؤثر باشد.