تصور کنید که یک روزی به شغل رویایی خود میرسید و در زمان قرار گرفتن در بطن کار، متوجه میشوید با آن چیزی که شما در ذهن داشتید بسیار تفاوت دارد. در این حالت چه اتفاقی برای شما میافتد؟
فهرست مطالب
Toggleاگر دقت کرده باشید، در تمام جلسهها و سمینارهای انگیزشی به ما میگویند که به دنبال رویاهای خود باشیم، سعادت و خوشبختی خود را پیدا کنیم یا در زندگی حرفهای دنبالهرو علاقه باشیم. اما این نوع توصیهها همیشه عملی نمیشوند و حتی اگر عملی نیز بشوند، شاید پایان خوشی برای ما نداشته باشند.
حتی وقتی به این توصیهها بیشتر توجه میکنید، به این پی میبرید که این توصیهها میتوانند مضرات منفی را به همراه داشته باشند، به ویژه هنگامی که معلوم میشود که اشتیاق بی حد و مرز شما به شغل و موقعیت شغلی پوچ بوده است و چیزی که شما تجربه کردید، چیزی غیر از تصورتان بوده است.
به عنوان مثال، مشاغل مرتبط با علم داده و هوش مصنوعی روز به روز افزایش مییابند و افراد زیادی در این حوزه مشغول به کار هستند و انتظار دارند خالق الگوریتمهای جذابی باشند که مشکلات بزرگ را حل میکنند. اما آنها اغلب کارهای جمع آوری اطلاعات اولیه و تجزیه و تحلیل را انجام میدهند. کار برای شرکت نوپایی که در تلاش است تا به جایگاه ایدهآلاش برسد، کمی پرچالش است و شاید از آن چیزی که شما در مورد موقعیت شغلی فکر میکردید، فرق داشته باشد.
شاید جالب باشد بدانید که، تقریبا اکثر کارمندان به دنبال این هستند که در کار خود ارتقا مقام را تجربه کنند و به جایگاه مدیریت برسند، اما در زمان رسیدن به این هدف متوجه میشوند که مدیریت هیجانی برای آنها ندارد.
بسیاری از افراد هستند که برای کار کردن در صنعتهای مد، فیلم، هنرهای زیبا و نمایشی و دیگر صنایع فرهنگی بسیار تلاش میکنند و برای آنها کار در این حوزهها مدینه فاضله است، اما این کارها نیز برخلاف ظاهر فریبنده و پر زرق و برقی که دارند، خسته کننده هستند. هر شغلی، به نوبه خود سختیها و چالشهای خود را دارد و به هیچ عنوان نمیتوان پی به واقعیت آن برد.
معمولا مشاغل پر رزق و برق، رزق و برقی ندارند
این شکاف بین انتظارات و واقعیت روزمره مشاغل، پدیدهای است که در مطالعهای که اخیراً به نام “کار پر زرق و برق” منتشر شده، کامل بررسی شده است.
برای این مطالعه، با کارکنان شرکتهایی مصاحبه شده است که در سازمانهای با رتبه بالا در یک صنعت پر زرق و برق کار میکردند و این در حالی بود که هر روز کارهای کوچک انجام میدادند. آنها نوعی ناهماهنگی بین کار خود و محیطی که در آن کار میکردند را تجربه کردهاند.
برای کارکنان، عدم مشاهده آن زرق و برق که از شرکتها انتظار داشتند و همچنین شغلی که در آن مشغول به کار بودند، باعث شده که به فکر تغییر شغل بیفتند، ناامید شوند و خیلی سریع کار خود را ترک کنند.
تقاضا برای حضور در مشاغل دهان پر کن
بسیاری از افراد همیشه به دنبال این هستند تا در مشاغلی کار پیدا کنند و مشغول به کار شوند که بسیار دهان پر کن هستند و نشانهای از مشاغل پیش پا افتاده و سطح پایین جامعه در آنها نباشد. در این بررسی با نویسندگانی در مجلهای پر زرق و برق صحبت شد و آنها بیشتر در مورد شرح شغلی خود و همچنین کار در مجلهای بسیار وزین صحبت کردند.
حال این افراد در صحبت با نویسندگان دیگر، بر تخصص خود و سایر ویژگیهای موقعیت شغلی خود تمرکز میکنند و به آنها دید کاملتری از کار خود ارائه میدهند.
صحبتهای متفاوت در برابر افراد متفاوت، به این معنا است که این افراد نتوانستند خود واقعیشان را در شرکت نشان دهند و خیلی از کار و نوع فعالیتی که انجام میدهند دید کاملی نداشتند.
زمانی که برخی افراد از زبان این کارکنان از زرق و برق سازمانها و شرکتها میشنوند، چشمان خود را روی حقایق میبندند و وارد شغلی میشوند که در نهایت انتظار آنها را برآورده نمیکند. به این معنا که با توجه به صحبتهای دیگر افراد محو جلال و شکوه آن برند و شرکت میشوند و چشم روی دیگر موارد میبندند.
این افراد میتوانند با انجام تحقیقات دقیقتر در مورد ماهیت واقعی مشاغلی که قصد کار در آنها را دارند، این مشکل را حل کنند. آنها باید در مورد نیازهای روزانه این موقعیت سؤال کنند و از افراد زیادی که در حال حاضر این شغل را دارند یا قبلاً آن را داشتهاند، مشورت بگیرند.
کارفرمایان چه کاری میتوانند انجام دهند؟
“مشاغل به ظاهر فریبنده” برای کارفرمایان نیز هزینه دارند، زیرا آنها باید سعی کنند تا کارمندان را راضی نگه دارند و همچنین مدیریت آنها را نیز به درستی پیش ببرند. آنها میتوانند با ارائه ظاهری درست از شغل مورد نظر، این چرخه معیوب را متوقف کنند. این بدان معنا نیست که آنها فقط باید جنبه منفی کار را نشان دهند، بلکه باید جوانب مثبت و منتفی کار را به صورت متعادل ارائه دهند.
کارفرمایان همچنین میتوانند کارهایی که معمولا برای همه خوشانید نیست را به صورت مساوی بین کارمندان تقسیم کنند تا همه به صورت یکسان در آن کارها شریک شوند.
علاوه بر این، مدیران استخدام باید در زمان پرسش از اشتیاق بسیار احتیاط کنند. ایجاد علاقه بیش از حد و اشتیاق وصف نشدنی میتواند توقع را در کارجو بالا ببرد و در نهایت و در صورت سرکوب شدن آن اشتیاق، ناامیدی را به وجود آورد.
این خطر همیشه برای شرکتها وجود دارد که افرادی پرشور را استخدام میکنند و سپس شغلی را که به او ارائه میدهند، با خواست و علاقه آنها یا مطابقت ندارد یا جوابگوی اشتیاق آنها است. در نهایت این باعث بروز مشکل هم برای کارمند و هم برای کارفرما میشود. به همین خاطر باید با کمک این راهحلها از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرد.
- بیشتر بخوانید: ۴ روش برای اینکه کار را برای کارمند خود معنادار کنید