در مطالب قبلی وبلاگ ایران تلنت درباره چگونگی مدیریت کارمندان درونگرا صحبت کردیم. همچنین، در مطلبی دیگر از اینکه چگونه باید کارمندان برونگرا را مدیریت کرد گفتیم. اما مطلبی که پیشروی شماست، در عین تشابه به این دو موضوع با آنها متفاوت است. در مطلب پیشرویتان قرار است به شما بگوییم که اشخاص برونگرا و درونگرا چگونه میتوانند در قالب یک تیم با یکدیگر کار کنند تا بیشترین بهرهوری را داشته باشند.
فهرست مطالب
Toggleدر اسطورهشناسی چینی عبارتی به نام «ینگ-ینگ» وجود دارد. همچنین، در علم فیزیک نیز اصطلاحی وجود دارد که میگوید «دو قطب مخالف یکدیگر را جذب میکنند».
اگر بخواهیم در چارچوب علمی و فلسفی این دو عبارت را بررسی کنیم باید بگوییم که جملات بالا به این معنی است که دو مفهوم متضاد میتوانند از طریق همکاری، یکدیگر را کامل کنند. زمانی که قرار است شخصیتها و کاراکترهای متفاوت در قالب یک گروه فعالیت کنند، ارتباط و هماهنگی اعضا با یکدیگر به یک خصلت مهم تبدیل خواهد شد.
همانطور که گفتیم در این مطلب نکاتی را بیان خواهیم کرد که با استفاده از آنها افراد برونگرا و درونگرا میتوانند در کنار یکدیگر بهراحتی کار کنند و به اهداف خود دست یابند. شاید جالب باشد بدانید که شخصیت انسانها به ۱۶ نوع مختلف دستهبندی میشود، اما در محیط کار افراد تنها در دو دسته برونگرا و درونگرا قرار میگیرند.
تقریبا هر شرکتی یک تیم منابع انسانی دارد که یکی از وظایف آنها شناسایی نوع شخصیت و رفتار کارکنان و محول کردن برخی پروژهها به آنها است. با این حال، فارغ از درک مدیریت مجموعه نسبت به شخصیت کارکنان، بسیار مهم است که خود کارمندان برونگرا و درونگرا به خوبی خلقوخو و ویژگیهای یکدیگر را بشناسند تا بتوانند در کنار هم فعالیتی مستمر و پرثمر داشته باشند.
خصوصیات و ویژگیهای افراد برونگرا و درونگرا در یک نگاه
یک شخص برونگرا معمولاً فردی پُر صحبت، پرجنبوجوش و با انرژی است که به سادگی خودش را با محیط اطراف تطبیق میدهد و در کارهای گروهی بسیار فعال است. از طرف دیگر، یک شخص درونگرا فردی آرام و است که مانند افراد برونگرا اجتماعی نیست و تمایلی به جنبوجوش فراوان از خود نشان نمیدهد.
یک شخص برونگرا به خوبی میتواند اضطراب خود را کنترل کند، این در حالی است که درونگراها معمولاً قادر به مدیریت چنین شرایطی نیستند. در هر صورت، هم برونگراها و هم درونگراها افرادی بسیار باهوش و سختکوشی هستند که میتوانند در مدت زمان تعیین شده به اهدافشان دست یابند.
نکته مهم در اینجا این است که هر دوی این نوع شخصیتها، راه و روش خود را برای انجام کارها دارند. یک شخص برونگرا با صحبت کردن و ارتباط با دیگران انرژی میگیرد، در حالیکه یک شخص درونگرا انرژی خود را از تنهایی و حلقه ارتباط محدودش دریافت میکند.
در ادامه خواهیم خواند که انسانهای برونگراها و درونگراها چگونه میتوانند در کنار یکدیگر کار کنند.
ویژگیها و رفتارهای یکدیگر را بشناسید
یک شرکت ترکیبی از انسانهای مختلف با شخصیت، خصوصیات و رفتار اجتماعی متفاوت است. بنابراین، قانون طلایی برای زندگی کردن در کنار افرادی که شخصیت متفاوتی از شما دارند، این است که به مرور زمان ویژگیهای مثبت و منفی آنها را بشناسید.
زمانی که ما با یکی از همکاران خود سلام و احوالپرسی میکنیم زبان بدن، ارتباط چشمی و مهارتهای ارتباطی آنها به ما کمک میکند تا برخی از خصوصیات آنها را بشناسیم.
این نوع درک و شناخت به کارمندان کمک میکند تا شرایط همکار خود را درک کنند و به راحتی درکنار آنها کارها را پیش ببرند.
حدود و مرزها را شناسایی کنید
به طور معمول گفته میشود که افراد درونگرا برای افراد برونگرا کار میکنند. شخص برونگرا با کمی نشان دادن هیجان میتواند به مرکز توجه یک سازمان تبدیل شود. بیشتر تیمهای مدیریتی ترجیح میدهند که یک مدیر برونگرا داشته باشند تا این فرد بتواند تیم خود و کارهایشان را به خوبی معرفی کند و در معرض نمایش بگذارد.
با این حال، افراد درونگرایی که به ندرت صحبت میکنند، اگر به مقام مدیریت برسند و بخواهند اعضای برونگرای تیم خود را مدیریت کنند، با سختیهای زیادی روبرو خواهند بود.
در چنین شرایطی، بهتر است هر دو طرف درباره تواناییها و آنچه که در انجامش بهتر هستند گفتوگو کنند تا بتوانند مرزهای مشخصی برای نحوه همکاری بهتر مشخص کنند.
برای مثال، یک شخص درونگرا میتواند کارهای مرتبط با تحلیل داده را انجام دهد و فرد برونگرا این تحلیلها را به مدیران یا مشتریان ارائه کند. درنتیجه، یک کار تیمی خوب انجام میشود و نام هر دو نفر را بر سر زبانها میاندازد.
یک روش ارتباطی کشف کنید
در محیط کار، ارتباط بین اعضای تیم باید کارآمد و ساده باشد. هر چقدر انسانهای برونگرا میتوانند بیوقفه صحبت کنند و از احوالاتشان بگویند، انسانهای درونگرا بسیار ساده هستند و معمولاً احساساتشان را در خودشان نگه میدارند.
زمانی که فرد برونگرا قصد دارد با آبوتاب دادن به کلمات مشتری را قانع کند، یک شخص درونگرا با استفاده از آمار و دادهها همان کار را انجام میدهد و تنها زمانی صحبت میکند که نیاز باشد.
معمولاً افراد برونگرا پیش از صحبت کردن یا عمل کردن فکر نمیکنند، در حالی که اشخاص درونگرا پیش از فکر کردن یا انجام یک کار زمان زیادی را صرف تفکر میکنند. بهترین روش ارتباطی این است که کارمندان برونگرا اولین قدمها را برای ایجاد فضای دوستانه بردارند تا کارمندان درونگرا احساس راحتی کنند.
همچنین، ناهار خوردن در کنار یکدیگر یا نوشیدن قهوه در زمان استراحت باعث میشود هر دو طرف از حالت تدافعیشان بکاهند و با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
ارتباط سازنده داشته باشید
یک تیم خوب، تیمی است که بتواند به شکل یکپارچه و خستگیناپذیر کار کند. برای آنکه کارمندان برونگرا بتوانند با کارمندان درونگرا همکاری کنند، در ابتدا باید با آنها رابطهای دوستانه و منطقی داشته باشند تا اعتماد آنها را جلب کنند.
یکی از ویژگیهای افراد برونگرا این است که میتوانند همکاران را با یکدیگر آشنا کنند و بین آنها رابطهای دوستانه شکل دهند. این درحالی است که انسانهای درونگرا ترجیح میدهند تنها باشند و وقت خود را در خلوتشان بگذارنند. با این حال، کارمندان درونگرا هم دوست دارند که همکارانشان افرادی شاد و پرهیجان باشند و محیط کار را پویا و زنده نگه دارند.
زمانی که یخ بین کارکنان آب شود و کارمند درونگرا دوست و همکاران برونگرای خود را پیدا کند، کشتی بهرهوری لنگرش را از آب میکشد. تعامل و کنش بین افراد برونگرا و درونگرا تماشایی است؛ در این تیم یک نفر به صورت خودجوش فعالیت میکند و دیگری شخصی است که همه کارهایش با حساب و کتاب است.
حرفهای رفتار کنید
گاهی اوقات، علیرغم تلاش فراوان، کارمند برونگرا قادر نیست تا کارمند درونگرا را با سایر افراد گروه هماهنگ کند. در چنین شرایطی، ممکن است شخص درونگرا علاقه چندانی به مشارکت با گروه از خود نشان ندهد و یا نتواند خودش را با شرایط تطبیق دهد. در این موارد، بهترین راه حفظ اخلاق و رفتار حرفهای نسبت به یکدیگر است.
به جای آنکه وقتتان را صرف این کنید که چرا این شخص توانایی بروز احساساتش را ندارد یا چرا تنها کار کردن را به کار گروهی ترجیح میدهد، بهتر است که با رفتاری حرفهای کاری کنیم تا چرخِ تیممان بچرخد. برای مثال باید کارها و وظایف را به او محول کنیم، از او درباره فعالیتهایی که انجام داده بپرسیم و نظر خودمان را درباره کارهای انجام شده به او ابلاغ کنیم.
این رفتار در محیط کار باعث دلگرمی افراد درونگرا خواهد شد و به آنها کمک میکند تا تمام تلاش خود را برای استفاده از ظرفیتهایشان به کار گیرند. هنگامی که با محیط کار و فرآیند انجام آن عادت کنند، ممکن است که کمی از حالت تدافعیشان کاسته شود و با همتیمیهایشان دوست شوند.
شیوه کاری یکدیگر را درک کنید
برای یک شخص درونگرا، بزرگترین چالش در محیط کار تطبیق دادن شیوه و روش کار خود با سایر اعضای گروه است. افراد درونگرا معمولاً نسبت به تغییرات ناگهانی احساس خوبی ندارند و برای آنکه با محیط اطرافشان تطبیق یابند، نیاز به زمان دارند. با این حال، وجود افراد برونگرا در محیط کار یافتن آرامش درونی را برای درونگرایان دشوار میکند.
اگر یک شخص درونگرا ترجیح میدهد در یک محیط آرام کار کند، شخص برونگرا آنجاست تا محیط کار را شلوغ و پرهیاهو کند. اگر شخص درونگرا به جزئیات کار اهمیت میدهد، شخص برونگرا به بزرگنمایی و اغراق در کار باور دارد.
برای آنکه بهرهوری کارمندان درونگرا افزایش یابد، بهتر است آن قسمت از پروژهها که به صورت جداگانه و فارغ از تیم قابل اجراست را به آنها واگذار کنید، تا وابستگیشان به سایر اعضای تیم کمتر شود.
همچنین، از آنجایی که تطبیقپذیری برای یک برونگرا ارزش محسوب میشود، او شخصی خواهد بود که حاضر میشود روش کاری خود را با روش نوین تطبیق دهد.
یک موقعیت بُرد-بُرد
زمانی که در محیط کار یک بحران رخ میدهد، درونگرایان و برونگرایان راهکارهای متفاوتی برای رفع مشکلات دارند.
کارمند برونگرا همیشه اولین شخصی است که در جلسات رفع بحران شرکت میکند. از طرف دیگر، کارمند درونگرا علیرغم درک بالا و تخصص در حل مشکلات، معمولاً به سرعت وارد عمل نمیشود.
در چنین شرایطی، فرد برونگرا باید مانند یک کاتالیزور عمل کند و فرد درونگرا را به سمت حل مشکل سوق دهد. افراد درونگرا معمولاً در بیان افکارشان لجباز و در عین حال دقیق هستند. آنها به سختی میتوانند با ارائۀ فکت مشتریان را راضی کنند. در چنین شرایطی، با واسطه قرار دادن همکارانشان، برونگرایان قادر خواهند بود تا به یک معامله بُرد-بُرد دست یابند.
کار یکدیگر را تایید و تشویق کنید
بر کسی پوشیده نیست که افراد برونگرا علاقه دارند که توجهها را به سمت خود جلب کنند. همین علاقهمند بودن به صحبت کردن باعث شده تا در کتب معتبر مدیریت از آنها به نیکی یاد شود.
وقتی که افراد برونگرا قصد همکاری با افراد درونگرا را دارند، در اولین قدم باید طی جلساتی با حضور سایر اعضای تیم از تلاشها و سختکوشیهای افراد درونگرا تشکر کنند. افراد درونگرا با توجه به علایقشان معمولاً انسانهایی سختکوش هستند.
زمانی که از تلاشهای کارمندان درونگرا قدردانی میشود، آنها به مرور مشتاق میشوند با سایر همکارانشان ارتباط برقرار کنند و از محیط کارشان لذت ببرند.
صحبت کمتر، کار بیشتر
درست است که بیشتر کارکنان همکار برونگرای خود را به دلیل خوشصحبتی و فنبیانشان دوست دارند، اما برای یک شخص درونگرا دقیقا همین خصلت بسیار آزاردهنده است. افراد درونگرا از یک خوشوبش معمولی و دوستانه به شدت استقبال میکنند، اما قادر نیستند در گفتوگوهای طولانی و بیپایان افراد برونگرا شرکت کنند.
بنابراین، برای آنکه همکاران درونگرا بتوانند به کارهایشان رسیدگی کنند، در اولین اقدام همکاران برونگرا باید به صحبتهای غیرضروری خود در محیط کار پایان دهند. با این حال، جلسات هفتگی و جلسات بارش فکری که در آنها اشخاص درونگرا میتوانند مشارکت کنند باید به شکل منظم برگزار شود.
در یک گروه کوچک کار کنید
کار کردن در یک گروه کوچک به افزایش بهرهوری اشخاص درونگرا کمک میکند. برای آنها ارتباط داشتن با اعضای کمتر راحتتر است، به همین دلیل ثمربخشتر کار میکنند.
بنابراین، برای آنکه یک شخص برونگرا در کنار یک شخص درونگرا کار کند، بهتر است برای دریافت نتیجه بهتر تیم را به گروههای کوچک تقسیم کنید. این کار باعث میشود که صحبتهای غیرضروری و برخوردهای کلامی بین همکاران کمتر شود.
وارد حریم خصوصی همکاران درونگرای خود نشوید
انسانهای درونگرا شدیداً احساساتی هستند و حتی در برخی موارد، خودرای و قضاوتگر. بنابراین، برای دوست شدن با یک درونگرا و همکاری با او، شخص برونگرا باید مراقب باشد تا بیش از حد با او خودمانی نشود تا به احساسات او ضربه نزند.
وقتی یک درونگرا از شخصی برای خودش تصویر میسازد، آن تصویر تا سالها دست نخورده باقی خواهد ماند. بنابراین، شخص برونگرا باید در کنار این فرد مراقب صحبتها و رفتارهای خود باشد.
در ابتدای این فرآیند، مطمئنا بحثها و اختلاف نظرهایی به وجود خواهد آمد، اما با گذر زمان این احساسات محو خواهد شد.
همراهی و اعتماد
انسانهای درونگرا دوستان کمی دارند، اما دوستی آنها عمیق و پایدار است. نوع دوستی و اعتمادی که آنها با دوستانشان به اشتراک میگذارند، مثالزدنی است.
برای آنکه یک فرد درونگرا بتواند با یک فرد برونگرا همکاری کند، مهمترین و واجبترین اقدام این است که اعتماد او را نسبت به خود جلب کند. اعتماد سنگ بنای دوستی است.
شخص برونگرا باید نسبت به علایق و سلیقه همکار درونگرای خود آگاه باشد و رفتار و اعمال خود را در مسیر مطلوبی قرار دهد. درونگرایان بسیاری وجود دارند که اجتماعیتر هستند و با کمی تلاش اعتمادشان جلب میشود.
زمانی که اعتماد همکار درونگرا جلب میشود، دید و افکار او نسبت به همتیمی برونگرایش تغییر میکند و در نهایت، تیم میدرخشد.
سخت نگیرید و لذت ببرید
صرف ناهار به صورت گروهی یا رفتن به کافه و رستوران پس از ساعات کاری، بهترین روش برای شناختن همتیمیها و برقراری ارتباط دوستانه با آنهاست. معمولاً اینگونه است که به محض شروع جشن در محل کار، فرد برونگرا تلاش میکند از مهمانی لذت ببرد، درحالیکه فرد درونگرا به دنبال بهانهای خواهد بود که از جمعیت دور شود و به پشت میز خود بازگردد.
هر چه بتوان همکاران درونگرا را به مشارکت بیشتر در این فعالیتهای گروهی دعوت کرد، آنها راحتتر و سریعتر با محیط کار اخت میشوند. زمانی که احساسات همکار درونگرا با تیم همراه شود، آنها دیگر خود را جزوی از یک خانواده میدانند.
بنابراین، اشخاص برونگرا باید نقشی انگیزهبخش داشته باشند تا همکاران درونگرایشان از بودن و کار کردن در آن محیط کار لذت ببرند.
جمعبندی
درونگرایان بسیاری تنها به این خاطر که از آنها خواسته شده بود تا از لاک خودشان بیرون بیایند و با دیگران ارتباط برقرار کنند، شغل پرمنفعت و پرسودشان را ترک کردهاند.
برونگرایان انسانهایی پرصحبت، پرانرژی و شلوغ هستند، در حالیکه افراد درونگرا دید و درک عمیقی از مسائل دارند، اما توانایی بروز آن را ندارند. ترکیب شدن این دو فرد در قالب یک گروه میتواند هر پروژه دشواری را به کاری راحت و آسان تبدیل کند.
زمانی که یکی از آنها داوطلبانه برای کاری زمان میگذارد، دیگری مانند یک راهب سکوت میکند و فرایند را تا انتها پیش میبرد. بنابراین، شعار «زندگی کن و اجازه بده دیگران هم زندگی کنند» به برونگرایان کمک میکند تا به راحتی درکنار درونگرایان فعالیت کنند.Button Text
سلام
بنظر من یک انسان برونگرا اینو نوشته و درونگراهارو آدمای ضعیفی نشون داده من مخالف خیلی از حرفاتون هستم