تحقیقات نشان داده توانمندسازی کارمندان و اعطای قدرت تصمیمگیری به آنها در محیط کار همیشه بر داشتن حس مثبت، رضایت شغلی بیشتر، عملکرد شغلی مفیدتر و در نهایت تعهد و تعلق به سازمان، تاثیر مثبت خواهد داشت.
فهرست مطالب
Toggleقطعاً به عنوان مدیر یا مالک یک کسب و کار، ایدهآل ما این است کارمندانی داشته باشیم که به خوبی فکر کرده و همانقدر خوب در پیشبرد کارها عمل کنند؛ هرچند بهتر است عملکرد آنها در چارچوب دستورالعملهای درونسازمانی باشد، اما آیا برای اطمینان از تبعیت کارمندان از این دستورالعملها باید مدام آنها را زیر ذرهبین قرار داده و عملکرد آنها را تحت نظر بگیریم؟
آمارها نشان میدهد اکنون بیش از ۷۰% مدیران سازمانهای پیشرو و پیشگام در صنایع، قصد تفویض اختیار بیشتر و توانمندسازی کارمندان خود را دارند، اما برنامه مدون و روشنی برای این کار تدوین نکردهاند. کارشناسان معتقدند که حس و روحیه مثبت ناشی از این اقدام تا حدود ۲۲% بر بازده همکاران در سازمان تاثیر خواهد گذاشت و حتی تا پیش از دو برابر درآمدهای سالیانه را افزایش خواهد داد. اما استراتژی درست چیست؟ توانمندسازی کارمندان باید چگونه، در چه زمان و در مواجهه با چه نوع افرادی به کار گرفته شود؟
همانطور که در بالا گفتیم بسیاری از رهبران سازمانها سعی دارند همکاران خود را با اعطای قدرت تصمیمگیری، تفویض اختیار، و ارائه اطلاعات توانمند سازند. در این میان نکتهای که باید مدنظر قرار گیرد این است این استراتژی و این سبک مدیریت و رهبری در سازمان، بسته به صنعتی که در آن فعالیت داریم، افرادی که با آنها سر و کار داریم و نگرش مثبت و منفی آنان باید مورد سنجش و محک قرار گیرد.
همچنین، در هر سازمان، لایهها و عناوین شغلی مختلفی برای افراد وجود دارد. در واقع مدت، همکاری افراد با سازمان و تجربه کاری آنها با هم متفاوت است. از طرفی توانایی آنها در انجام کارهای مختلف نیز با یکدیگر تفاوت دارد. البته مضاف بر موارد گفته شده، فاکتورهای دیگری نیز وجود دارند که این افراد را با یکدیگر متفاوت میکنند. بنابراین با در نظر گرفتن تفاوتهای موجود در نیروی کار و همینطور تحقیقاتی که به عمل آمده است، مشخص شده توانمندسازی کارمندان به طور کلی مفید ارزیابی میشود، اما در بعضی اوقات هم نتایجی منفی در پی خواهد داشت.
در این سالها، همانطور که بحثهای بیشتری در خصوص تاثیر توانمندسازی و تفویض اختیار مطرح میشد، تحقیقات جدیتر و سازمانیافتهتری هم درباره نحوه تاثیرگذاری و نتایج آن در سراسر جهان صورت میگرفت. در ادامه این مقاله از وبلاگ ایران تلنت سعی داریم، جمعبندی و تحلیلی کلی از این تحقیقات را با یکدیگر بررسی کنیم.
باید بگوییم که تحقیقات صورت گرفته سه نتیجه کلی را مشخص نمود:
- توانمندسازی کارمندان بر خلاقیت و نوآوری آنها تاثیر مثبت خواهد داشت.
- توانمندسازی و تفویض اختیار باعث میشود همکاران به سازمان و رهبر آن مجوعه، اعتماد بیشتری داشته باشند.
- رهبران توانمندساز الهامبخش و الگویی برای همکاران جوان و تازه وارد به سازمان هستند.
تاثیر مثبت توانمندسازی کارمندان بر خلاقیت و نوآوری آنها
جمعبندی تحقیقات نشان داد توانمندسازی همکاران، محولسازی مسئولیتها، اعطای قدرت، خودمختاری در تصمیمگیری و … کمک میکند تا همکاران ما اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنند و روز به روز خلاقیت و سازندگی بیشتری از خود بروز دهند. این خلاقیت و سازندگی، سازمان را به سوی خلق و تولید ایدهها و راهکارهای جدید در صنعت میبرد و در نهایت به تولید درآمد و ثروت کمک میکند.
تحقیقات در دانشگاه هاروارد این نتایج را به دو نوع کلی تقسیم کرده که هر دوی آنها بر پایه فرآیندهای روانشناختی اتفاق میافتد. اولاً اینکه، افرادی که تصور میکنند رهبر سازمان به آنان قدرت انتخاب داده و آنان را توانمند میکند، حین کار کردن احساس توانمندی بیشتری دارند، در کار خود احساس آزادی عمل بیشتری میکنند، اعتماد به نفس بیشتری دارند، احساس میکنند که کار آنها معنا دارد، در کار خود شایسته هستند، سازمان برای تخصص و تبحر آنان ارزش قائل است و آنان این قدرت را دارند تا تفاوتها را رقم بزنند. همچنین افراد توانمند، تعهد بیشتری به کار خود نشان میدهند و میتوانند به اهداف بزرگ دست پیدا کنند. آنان برای رسیدن به آن اهداف ابتکار عمل و خلاقیت نشان میدهندT در خلق ایدههای جدید آزادند و اطمینان دارند که ایدههایشان ارزشمند تلقی میشود.
ثانیاً زمانی که کارکنان به رهبرشان اعتماد دارند، با تمام انرژی خود برای انجام امور تلاش میکنند. کارمندان توانمند هرگز احساس نمیکنند سازمان و مدیریت آن از آنان سواستفاده میکند. در حالت عادی، اگر مدیری وظایفی را به همکاران خود واگذار کند، ممکن است برخی همکاران تصور کنند چنین رفتاری تنها برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت انجام کارها است، اما اگر احساس کنند مدیر آنها از روی اعتماد به آنان اختیار انجام کارهای مهم را داده، احساس فوقالعادهای خواهند داشت و با تمام وجود کارها را پیش خواهند برد. توانمندسازی کارمندان و تفویض اختیار اگر از روی اعتماد باشد، به کارمندان احساس امنیت میدهد و ریسکپذیری مثبت سازمان را بالا خواهد برد.
اما نتایج توانمندسازی همیشه مثبت نخواهد بود!
نتایج بدست آمده از مجموع دادههای جمعآوری شده از تحقیقات نشان داد، توانمندسازی کارمندان همیشه هم موثر نخواهد بود. گاهی اوقات تفویض اختیارات مهم و محولسازی مسئولیتهای سنگین، تنها باعث ایجاد آثار سوء در همکاران خواهد بود.
چالشهای بیش از حد و بعضاً آزاردهنده و بالا رفتن استرس شغلی از جمله مهمترین آثار سوء توانمندسازی و تفویض اختیار خواهد بود. در این مرحله است که ایجاد ارتباط صمیمانه و سازنده با کارکنان اهمیت خود را بیش از قبل نشان میدهد.
همچنین نتایج تحقیقات نشان میدهد: میتوان آثار توانمندسازی کارمندان و تفویض اختیار را در نحوه برداشت هر کارمند نسبت به رفتار مدیرش جستجو کرد. بعضی از کارمندان، محولسازی کارها و تصمیمگیری مشترک را به عنوان اعتماد کردن و فرصت دادن رئیسشان به آنها تلقی میکنند، اما برخی دیگر بر این باورند، مدیرشان توانایی ریسکپذیری و تصمیمگیری ندارد، بنابراین اتخاذ تصمیمات سخت را بر عهده کارمندان میگذارد.
اینجاست که افراد از سازمان و مدیریت آن نا امید میشوند. در نتیجه عملکرد آنها در انجام وظایف دچار تزلزل و ضعف خواهد شد. بنابراین شناخت همکاران و اطلاع از نگرش و رویکرد آنها در زمان تصمیمگیری در خصوص توانمندسازی باید در درجه اول استراتژی مدیریتی ما قرار گیرد.
نکته اصلی که باید بدان توجه داشته باشید درک انتظارات همکاران است. تحقیقات اخیر نشان داده همکاران ما انتظارات خاصی در خصوص میزان تلاش مدیران در تفویض اختیار و محولسازی مسئولیتها دارند. هنگامی که تلاشهای مدیران برای توانمندسازی با میزان انتظارات همکاران هماهنگ نیست، ریسک برداشت منفی بالاتر میرود.
برای درک بهتر علت تاثیر دوگانه توانمندسازی بر افراد، دادههای دیگری از قبیل مولفههای فرهنگی، محیطی، صنعت و تجربه افراد نیز مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج تحقیقات فراگیر نشان میدهد رهبری توانمندساز تقریباً در تمام صنایع موفق خواهد بود. افراد کمتجربه و تازه وارد به سازمان بیشترین استفاده را از این استراتژی خواهند برد. زیرا این افراد بیشترین اشتیاق را برای بهره بردن و مغتنم شمردن فرصتها دارند. بنابراین، دادن فرصت به افراد تازهوارد احتمالاً یک ابزار بسیار مفید در رهبری سازمان است.
توانمندسازی، حمایت از همکاران است!
بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که تفویض اختیار و محولسازی مسئولیتها تنها افرادی را توانمند میکند که در کار خود خبره هستند. اما باید گفت این روش مدیریتی تنها مسئولیتهای بیشتری را به دوش افراد خبره و مسلط بار میکند تا زمانی که فشار کار آنها را به سطوح بیاورد.
هر مدیر باید این نکته را به خوبی در ذهن خود داشته باشد. توانمندسازی کارمندان، تفویض اختیار، و محولسازی مسئولیتها تا زمانی مفید است که استرس و فشار کاری بیش از حد را به بهترین همکاران ما تحمیل نکند. در غیر این صورت توانمندسازی به سازمان و همکاران کمک نخواهد کرد و تنها باعث میشود بهترین نیروهای کاری خود را به دلیل فشار بیش از حد از دست بدهیم.
به عنوان یک مدیر باید توانمندسازی را ابزاری برای رشد استعدادها، مهارتها و تواناییهای کارکنان خود ببینیم که قدرت تصمیمگیری آنها را بالا میبرد. بنابراین نباید به آن به عنوان ابزاری برای مدیریت کسب و کار و نظارت بر انجام کارها بنگریم. رشد این توانمندیها در همکاران مطمئناً به توسعه، پیشرفت و درخشیدن سازمان کمک خواهد کرد.
توانمندسازی کارمندان اگر به خوبی اجرا شود سازمان را به سرعت رشد میدهد، اما اگر بد انجام شود، به همان میزان مخرب خواهد بود.منبع: hbr.org