تغییرات ذهنی برای موفقیت در شغل جدید

۶ تغییر ذهنی که شما را در شغل جدید شادتر و موفق‌تر می‌کند

تغییر، در زندگی هر فردی می‌تواند هیجان‌انگیز و در عین حال کمی ترسناک و همراه با حس عدم اطمینان باشد. چه به دنبال این باشید که به سمت کارآفرینی بروید، چه بخواهید کسب‌وکار خود را گسترش دهید و یا اینکه به فکر تغییر شغل باشید، ممکن است با خطراتی مواجه شوید و همچنین چالش‌هایی را در مسیر خود تجربه کنید.

۳۰ درصد از کسب‌وکارهای کوچک در دو سال اول و ۵۰ درصد از کسب‌وکارها در سال پنجم شکست می‌خورند. اما این موضوع در مورد استارت‌آپ‌ها کمی عجیب است و در نهایت، نود درصد استارت‌آپ‌ها شکست می‌خورند. این آمار در مورد مشاغل و سمت‌ها نیز وجود دارد و شصت درصد از مدیران در دو سال اول پس از انتقال به سمت جدید شکست می‌خورند.

در حالی که اوضاع و شرایط اقتصادی و عوامل مختلف دیگر می‌توانند روی این ارقام و نرخ شکست افراد و سازمان‌ها در موقعیت‌های جدید تاثیر بگذارند، اما بسیاری از افراد نیز هستند که این آمارها را نادیده می‌گیرند و به سمت موفقیت پیش می‌روند. در بسیاری از مواقع خصوصا در مورد رهبری و مدیرت سازمان و استارت‌آپ، اغلب یکی از بزرگترین موانع موفقیت، تفکرات ذهنی است.

کارآفرینان و مدیران اجرایی می‌توانند با آمادگی ذهنی و احساسی این خطرات را کاهش دهند. به این معنا که طرز فکر خود را تغییر دهند تا بتوانند با اعتماد به نفس بیشتری قدم بردارند، شکاف بین انتظارات و واقعیت را کاهش دهند و در نهایت، شانس موفقیت خود و سازمان خود را افزایش دهند.

تغییر از وظیفه‌محوربودن تا معنامحور‌‌بودن

هنگامی که درک بیشتری از معنای کار و وظایف خود داشته باشید، این امکان وجود دارد که اشتیاق بیشتری در مورد انجام کارهای روزانه خود، پیدا کنید. حتی، این اشتیاق را در مورد کارهایی پیدا خواهید کرد که خیلی علاقه‌ای به انجام آنها ندارید. درک معنای کار باعث می‌شود که از دایره‌ی وظیفه‌محور بودن خارج شوید و وارد دنیایی دیگر شوید که در آن معنا و مفهوم کار چیزی غیر از معنای متداول است.

مفهوم ایکیگای در ژاپنی می‌تواند به شما کمک کند که حس و معنای بهتری از کار خود پیدا کنید. محور اصلی ایکیگای چهار سوال است:

  1. چه چیزی را دوست دارید؟
  2. در چه کاری خوب هستید؟
  3. در ازای چه چیزی باید به شما پول پرداخت؟
  4. دنیا به چه چیزی نیاز دارد؟

تلاقی این چهار سوال نقطه‌ای است که می‌توانید در آن بیشتر در مورد خودتان و کارتان بدانید. با دانستن اینکه در چه کارهایی مزیت دارید، در ازای چه کاری پول دریافت می‌کنید و دیگران چه ارزشی برای شما قائل هستند، می‌توانید احساس رضایت بیشتری از کارتان داشته باشید.

پس از پاسخ دادن به این سوالات می‌توانید به نسخه‌ای ایده‌آل از مفهوم کار خود برسید. فقط، مراقب باشید که نسخه‌ای فانتزی از کارتان نسازید و از پاسخ سوالات، شرایط خیالی از وظایف و کار خود به وجود نیاورید. شما باید انگیزه‌های درونی خود را با آنچه در بیرون واقعیت دارد، تطبیق دهید.

علاوه بر تحقیق و بررسی برای کشف انگیزه‌های درونی برای تغییر و آماده کردن شرایط برای موفقیت، باید به عوامل و انگیزه‌های خارجی نیز دقت کنید. با افرادی صحبت کنید که در شغل جدید شما سابقه دارند، یا سراغ آزمایش‌هایی بروید و خود را در موقعیت‌هایی قرار دهید که شبیه به نقش جدید شما هستند. این به شما کمک می‌کند تا در مورد کار خود تصویری واقعی بسازید.

تغییرات ذهنی برای موفقیت در شغل جدید

تغییر از کمبودها تا نقاط قوت

زمانی که در شغل خود تغییری به وجود می‌آورید، در ابتدای این تغییر اعتماد به نفس اغلب به اوج خود می‌رسد و با فروکش کردن هیجانات، شک و تردید جای اعتماد به نفس را می‌گیرد. افراد موفق برای حفظ انگیزه و اعتماد به نفس در مواجهه با ناشناخته‌ها، مدام توانایی‌ها و دستاوردهای خود را به خود یادآوری می‌کنند و از آن به عنوان عاملی برای مقابله با چالش‌های پیش روی خود استفاده می‌کنند.

کارهایی که در گذشته برای شما بیشترین سود را داشته‌اند، در جایی یادداشت کنید. به چه پروژه‌هایی بیشتر افتخار می‌کنید؟ چرا؟ چگونه این پروژه‌ها را با موفقیت به پایان رساندید؟ برای موفقیت در این پروژه‌ها به چه مهارت‌هایی بیشتر تکیه کردید؟ چرا این پروژه‌ها مهم بودند؟ چه کسانی در این پروژه‌ها شما را همراهی می‌کردند؟ از این پروژه‌ها چه چیزی یاد گرفتید؟ این پروژه‌ها چه تاثیری روی شما داشتند؟ چه کسی دیگری تحت تأثیر این پروژه‌ها قرار گرفت؟ چه چیزی در این پروژه‌ها ممکن شد؟

در صورت امکان و قبل از هر تغییر شغلی، این مثال‌ها را جایی یادداشت کنید. این داستان‌ها نه تنها بینشی ارزشمند به شما خواهند داد، بلکه در روزهایی که سرشار از شک و تردید هستید به آن‌ها نیاز دارید و با به خاطر سپردن آنچه به خوبی انجام دادید، می‌توانید بر چالش‌های بسیاری غلبه کنید.

تغییر از ضمیرِ من تا ما

بسیاری از ما می‌خواهیم مشکلات را خودمان حل کنیم یا به داشتن افرادی خاص برای تکیه کردن به آنها، عادت کرده‌ایم. اگر قرار است به تنهایی کار کنید، خوب است بدانید که این مدل تنها بودن، خلاقیت، ایده‌پردازی و فرصت رشد را از شما خواهد گرفت. داشتن شبکه‌ای از افراد به عنوان حامی، به شما کمک می‌کند بر موانع غلبه کنید و به دیدگاه‌های مختلف و شبکه بزرگ‌تری از افراد با مهارت‌های مختلف دسترسی داشته باشید و این شانس موفقیت شما را افزایش می‌دهد.

افراد موجود در شبکه فعلی شما ممکن است ایده‌های بیشتری در مورد مسیر شغلی شما داشته باشند و همچنین بدانند که چه کارهایی در مسیر شغلی جدید شما امکان پذیر است. آنها ممکن است از نظر منافع با شما تضادهایی داشته باشند، اما می‌توانند به شما در مواجهه با ترس کمک کنند.

شما باید در ارتباط با افرادی که می‌توانند چشم انداز شغلیِ خوبی به شما ارائه دهند، هدفمند عمل کنید و تنها به دنبال این نباشید که افرادی را پیدا کنید که با آنها راحت هستید و در دسترس شما هستند.

برای شروع خوب است که از دایره اطراف خود خارج شوید و سراغ افرادی بروید که کار شما را انجام داده‌اند و شبکه سازی را با آنها آغاز کنید. سراغ افرادی بروید که زمانی با آنها ارتباط داشتید اما ممکن است مدتی با آنها صحبت نکرده باشید. شروع گرم و یا اشاره به آشنایی قبلی، شانس پاسخ گرفتن را بیشتر می‌کند، اما این احتمال را نیز بدهید که فرد اهمیتی به اینکه چه کسی هستید و قرار است بکنید، ندهد.

سپس سراغ افراد دیگر بروید تا بتوانید شبکه اطرافیان خود را گسترش دهید. سراغ دوستی بروید که در شرایط سخت به صحبت‌های شما گوش می‌داده، رئیس سابقی که همیشه شما را برای مهارت‌هایتان تشویق کرده، یا شریکی که بزرگترین مشوق شما بوده و مدام توانایی‌ها و مهارت‌های شما را گوشزد می‌کرده است.

تغییر از نیازهای نامشخص به اهداف و مقاصد مشخص

تغییرات ذهنی برای موفقیت در شغل جدید

در حالی که می‌توانید از تجربه گذشته خود استفاده کنید، اما برای ورود به شغلی جدید نیاز به این دارید که مهارت‌ها و رفتارهای متفاوتی را از خود نشان دهید. به فرض که تمام نیازمندی‌ها را نداشته باشید یا اینکه موفقیت گذشته برای موقعیت جدید شما خطرناک باشد. اولی شما را از تغییر باز می‌دارد و دیگری شما را از یادگیری در مورد نقش جدید و نیازمندی‌های آن باز می‌دارد.

به‌جای اینکه فورا سراغ ارزیابی پایان هر موقعیت شغلی بروید، خوب است که از کلیت آن موقعیت اطلاعات به دست آورید و سراغ نیازمندی‌ها برای رسیدن به اهداف بروید. ممکن است دوست داشته باشید که خیلی سریع وارد کارهای عملی شوید، اما لازم باشد که برخی مهارت‌ها را یاد بگیرید. ممکن است بخواهید به تنهایی در مورد آن شغل و نیازمندی‌های آن مطالعه کنید، اما لازم باشد تا بیشتر در معرض دید باشید و از دیگران مواردی را سوال کنید. ممکن است از جمله آدم‌هایی باشید که بیشتر روی انجام وظایف تمرکز دارند، اما در عوض لازم باشد تا روی ایجاد روابط تمرکز کنید. یک رویکرد متعادل برای شناسایی شکاف‌ها داشته باشید و از این شکاف ها به عنوان نقاط عطف خود استفاده کنید.

تغییر از کلی‌نگری به جزئی‌نگری

قدم بعد شما در این مسیر، یک رویکرد قابل مدیریت و دست یافتنی‌تر برای پیشرفت پایدار فراهم می‌کند. وقتی تصویر واضحی از موفقیت دارید، برای رسیدن به آن مقصد حریص‌تر خواهید داشت و مدام خود را با دیگران مقایسه خواهید کرد. این می‌تواند منجر به سرخوردگی و دلسردی شود.

اگر برای رسیدن به موفقیت یک مسیر کلی را در نظر بگیریم، بیشتر در معرض خطر و عدم موفقیت خواهیم بود. شکستن هدف به مراحل کوچک‌تر و قابل کنترل‌تر، به شما این امکان را می‌دهد تا روی کار تمرکز داشته باشید و برای رسیدن به موفقیت قدم به قدم پیش بروید. این کار، همچنین به شما این اجازه را می‌دهد تا موفقیت در هر قدم را جشن بگیرید و همین موضوع شما را برای ادامه دادن به مسیر مشتاق‌تر می‌کند و شما را در مسیر پیشرفت نگه می‌دارد.

برای رسیدن به موفقیت در هر شغلی، باید قدم‌ها را معقولانه برداشت و کاری را انجام داد که از موفقیت آن مطمئن خواهید بود. کاری که تحت کنترل شما باشد، اثربخشی بیشتری نیز خواهد داشت. علاوه بر این، زمانی که اهداف خود را به هدف کوچک‌تر تقسیم کنید، کار کردن برای شما کمتر دلهره‌آور به نظر می‌رسد زیرا هر قدم کوچک شما را به هدف نهایی نزدیک‌تر می‌کند.

تغییر از جایی که الان هستید تا جایی که می‌خواهید باشید

تغییرات ذهنی برای موفقیت در شغل جدید

زمانی که افراد به خود ایمان و از توانایی خود برای رسیدن به اهداف خود آگاهی داشته باشند، ریسک‌های بزرگ‌تری را متحمل می‌شوند. از این رو، احتمال اینکه با شک و تردید نسبت به خود و ترس و احساس بی کفایتی پیش بروند، کمتر می‌شود.

اما، نباید فراموش کرد که منفی‌نگری همیشه همراه همه افراد در تمام مراحل زندگی خواهد بود. خوب است بدانید که حتی برای افراد با اعتماد به نفس هم، طبیعی است که در دوران گذار تسلیم این احساسات شوند. اعتقاد به اینکه کسی نباید این احساسات را داشته باشد، تنها احساس شک و تردید را تشدید می‌کند و مدت زمان لازم برای ادامه پیشرفت شما را طولانی‌تر می‌کند.

برای رشد و برجسته کردن احساس خودباوری، باید با این احساسات مبارزه کنید. یاد بگیرید که چگونه با این تفکرات کنار بیایید و حتی خود را درگیر آنها نکنید. به جای توجه به تفکرات منفی، خوب است دنبال نقاط مثبت در خود بروید و به آنها فکر کنید. از موفقیت‌های گذشته خود و افرادی که در شبکه خود دارید کمک بگیرید تا با سطح اعتماد و انعطاف‌پذیری بالاتری نسبت به آنچه که قبلا داشتید، در کار خود پیش بروید.

اگر رو به جلو قدم بردارید، خواهید دید که فاصله زیادی که بین شما و هدفتان وجود دارد، با گذشت زمان کاهش می‌یابد. این تغییرات را در مسیر شغلی جدید خود اعمال کنید تا بتوانید ذهن خود را برای رسیدن به موفقیت آماده کنید.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

آگهی های مرتبط

برنامه‌نویس Blazor

خدمات انفورماتیک

آگهی های مرتبط