تمرکز بر افراد و مهارتهای نرم آنها در محیط کار هرروز رایجتر و پراهمیتتر از گذشته میشود. شواهد هم نشان میدهد این سیاست کاملاً درست است، زیرا جوهره تیمهایی که بازدهی بالا دارند، کاملاً بر روابط اعضای تیم بنا شده است. هرچه روابط افراد بهتر باشد و امنیت روانی در میان تیم وجود داشته باشد، عملکرد تیم مثبتتر و موفقتر خواهد بود.
فهرست مطالب
Toggleاین روزها اگر به سخنرانیهای منابع انسانی و یا کنفرانسهای کسبوکار رفته باشید خواهید دید که توجه به کارکنان در سازمان و ایجاد فرهنگ سازمانی مبتنی بر امنیت روانی موضوع اصلی بحثها بوده است.
اما چه کسی برای ایجاد این فرهنگسازی در سازمان مسئول خواهد بود؟ مطمئناً همه افراد در سازمان. اما مشخصاً این کار باید با رهبران سازمانها آغاز شود.
تحقیقات چه میگویند؟
این تغییر رویکرد به مهارتهای کارکنان سازمان و نگرش ویژه به امنیت روانی اعضای تیم به موضوع مورد توجه سازمانهایی بزرگ مانند گوگل تبدیل شد. گزارشها نشان میدهد گوگل دو سال را به پروژهای برای شناخت عواملی که عملکرد تیمها را بهبود میدهد اختصاص داد. البته برآوردهای اولیه نشان میداد که مهارتهای سخت مهمترین عوامل موثر بر تیمها هستند، اما پس از بررسیهای بیشتر مشخص شد این نتایج دقیق نیستند.
با بررسی ۱۸۰ تیم، اکنون مانند روز روشن است که ایجاد تعادل بین ویژگیهای انسانی، مهمترین نکته در ساخت تیمهای قدرتمند است و داشتن امنیت روانی در صدر لیست ویژگیهای انسانی قرار دارد.
ویژگیهای کلیدی تیمهای قدرتمند چه هستند؟
اگر بخواهیم بگوییم که تیمهای قدرتمند چه خصوصیات مشترکی دارند باید به فهرست زیر نگاهی بیاندازیم:
- امنیت روانی
- قابل اعتماد بودن
- ساختارمندی و شفافیت
- با معنا بودن کار برای اعضای تیم
- تاثیر کار
این پنج ویژگی، خصوصیاتی هستند که بیشتر تیمهای قوی یک سازمان به اشتراک دارند. اما حال سوال اینجاست که امنیت روانی یعنی چه؟ داشتن امنیت روانی به چه معنایی است؟
داشتن امنیت روانی دقیقاً چیست؟
امنیت روانی باوری است مشترک در میان اعضای یک تیم که به اعضای تیم، امنیت ریسک شخصی در محیط کار را میدهد. تیمهایی که امنیت روانی دارند، بدون اینکه یکدیگر را قضاوت کنند به یکدیگر اجازه آزمون و خطا میدهند، نظرات خود را بدون اینکه خجالت بکشند بیان میکنند و بدون اینکه برچسب شکست خورده و بازنده بخورند اشتباه میکنند.
آیا تیمهای قدرتمند بیشتر اشتباه میکنند؟
تحقیقات صورت گرفته اشتباهات بیشتری را در تیمهای قدرتمند نشان میداد، اما واقعیت این بود که اعضای این تیمها بیش از سایر تیمها به اشتباهات خود اذعان میکنند.
در تیمهای قدرتمند اعضا این امنیت روانی را دارند تا به اشتباهات خود اعتراف کنند. در واقع در این سازمانها، به شکست به عنوان موضوعی قابل پذیرش نگاه میشود، شکست به تیمها کمک میکند تا یاد بگیرند، ابتکار عمل به خرج دهند، با یکدیگر بحث سازنده داشته باشند و با هم کار کنند تا نتایج بهتری به دست آورند.
داشتن امنیت روانی در محیط کار به چه شکل است؟
تیمهایی که امنیت روانی دارند، افراد خودِ واقعیشان را بُروز میدهند. آنها آنطور که دوست دارند کار میکنند و اطمینان دارند که شخصیت حقیقشان برای دیگران پذیرفته است. آنها تفکرات و ایدههای خود را بیان میکنند، سوالات خود را بدون جواب نمیگذارند، بدون هیچ ترسی پرسشگری میکنند و به راحتی ایدههای مخالف خود را عرضه میکنند. در چنین تیمهایی است که نتایج خارقالعاده به دست خواهد آمد.
در تیمهایی که اشتباه پذیرفته شده است، اعضای تیم دیگر نگران غلط بودن سوالات و نظراتشان نیستند. ذهنشان آزاد است و همیشه فرصتی برای خلاقیت و تفکر پیدا خواهند کرد.
در تیمهایی که امنیت روانی برقرار است، اعضای تیم یکدیگر را تشویق میکنند و نقاط ضعف خود را با کمک نقاط قوت همکاران خود پر میکنند. همکاران از اذعان به نقاط ضعف خود عبایی ندارند. جوّ این سازمانها کاملاً بر همکاری و تکمیل یکدیگر استوار است. در واقع، امنیت روانی به مانند دانهای است که فرهنگ گفتوگو و کنجکاوی در سازمان را میپروراند و این فرهنگ در نهایت به ابتکار و تفاوت منجر میشود.
وقتی امنیت روانی در سازمان وجود نداشته باشد چه اتفاقی میافتد؟
باید گفت درکِ تاثیرِ مفهومی غیرملموس مانند امنیت روانی بر عملکرد تیم و نتایج کارهایشان امری بسیار دشوار است. بنابراین لازم است مجدداً فکر کنید؛ وقتی در محیط کار امنیت روانی وجود نداشته باشد، با فرهنگ سازمانی سر و کار داریم که افراد از اشتباه کردن و سرزنش شدن هراس دارند.
این موضوع به این معنی است که اعضای تیم دیگر سوال نمیپرسند، افکار و ایدههایشان را بیان نمیکنند و نگرانیهای خود را اظهار نمیکنند. چنین اتفاقی در سازمان فاجعهبار است.
چطور بفهمیم در تیم ما امنیت روانی وجود دارد؟
ویژگیهای ذیر در تمام تیمها نشاندهندۀ وجود امنیت روانی است:
- کنجکاوی برای پرسیدن سوال و بزرگ اندیشیدن
- اعتماد میان کارمندان
- آزاداندیشی به تغییر و تفکر آزاد
- خودانگیزشی و هدفسازی
- انعطافپذیری در مواجهه و غلبه بر درگیریها
چگونه به عنوان یک مدیر امنیت روانی را در تیم خود برقرار کنید؟
- تمرکز خود را بر یادگیری بگذارید، نه بر اجرا!
- فرهنگ آزمون و خطا را مورد تشویق قرار دهید
- کنجکاوی را به نمایش گذاشته و سرخط خود قرار دهید
- به اشتباهات خود اذعان کنید
- پس از آنکه امنیت روانی را در سازمان بنا نهادید، آن را فراموش نکنید؛ مدام بازرسی کنید
- برای تکتک اعضای تیم، وظایف تعریف کنید
ایجاد محیط کاری امن و آزاد نیازمند تلاش است. بدون شک کلید رسیدن به این مهم بهرهگیری از تمام توان اعضای تیم، توانمندسازی آنها برای ابتکار بیشتر، کنار زدن محدودیتهایشان و در نهایت، متفاوت کردن اوضاع سازمان خواهد بود.