در حال حاضر، یافتن بهترین متخصصان و استخدام آنها یکی از چالشهای پیش روی بیشتر شرکتها است. فرآیند استخدام بهترین کارمندان به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد، و مطمئناً در این مدت کوتاه هرگز شناخت کاملی از کارجو به دست نخواهید آورد. این در حالی است که کاندیداهای استخدامی باکیفیت به سختی به دست میآیند.
فهرست مطالب
Toggleاگر نتوانید افرادی سازگار با فرهنگ سازمانی خود استخدام کنید، به مرور فرهنگ مثبت شرکتتان تخریب شده و میزان بهرهوری سایر افراد تیم کاهش مییابد. خوشبختانه با برگزاری یک جلسه مصاحبه سختگیرانه، به همراه یک توافقنامه پرجزئیات و با آگاهی کامل نسبت به ارزشهای اصلی شرکت خواهید توانست به راحتی افراد نامناسب را از فهرست استخدامی خود حذف کنید.
این کار باعث میشود فرآیند تصمیمگیری برای شما بسیار آسان شود. در ادامه شما را با چند نوع تیپ شخصیتی آشنا خواهیم کرد، اشخاصی که هیچوقت نباید استخدام کنید :
شخصی که بیش از حد سخت کوش است
استخدام فردی که تحت هر شرایطی به خوبی کار میکند میتواند فرهنگ سختکوشی را در دفتر کار شما ترویج دهد. این نوع افراد همیشه میل به رقابت دارند و در مواقعی که باید به صورت تیمی فعالیت کنند، روند کار را مانند زمین مسابقه میبینند. مطمئناً داشتن کارمند سخت کوش اتفاقی خوشایند است، اما زمانی که چنین فردی بیش از حد بر سخت کوشی خود پافشاری میکند، فرهنگ سازمانی شما با مشکل روبرو خواهد شد.
چنین کارمندانی میتوانند سایر اعضای تیم را فراری داده یا فرهنگِ رقابتیِ مخربی را در شرکت به وجود آورند. این میزان از شدت کار میتواند باعث اتخاذ تصمیماتی شود که موقعیت شرکت را به خطر بیاندازد. افرادی که بیش از حد سخت کوش هستند و همیشه میخواهند بهترین باشند، اهداف شرکت و سلامت خود را به خطر میاندازند.
شخصی که دلایل نادرستی برای کار کردن دارد
یکی دیگر از اشخاصی که هیچوقت نباید استخدام کنید ، فردی است که دلایل نادرستی برای کار کردن دارد. شاید باورتان نشود اما دانستن انگیزههای کارجویان اهمیت بالایی دارد. در موارد خاصی افراد به دلایل اشتباهی قصد استخدام در یک شرکت خاص را دارند، اما این دلایل هیچ نوع تاثیر منفی در خروجی فرد یا شرکت ندارد. برای مثال تصور کنید شخصی برای کسب درآمد بیشتر قصد دارد در بخش فروش یک مجموعه کار کند.
از آنجاییکه چنین فردی قصد فروش بیشتر محصولات را دارد، الزاماً تاثیر منفی بر روی شرکت نخواهد داشت. با این حال باید مراقب افرادی باشید که تنها به قصد داشتن عنوان شغلی خاص در رزومه خود میخواهند در شرکت شما کار کنند. اگر فردی واقعا به کار خود علاقه نداشته باشد یا به دلایل غیرشغلی بخواهد در شرکت شما استخدام شود، مطمئناً به سادگی نیز شغل خود را تغییر میدهد.
وقتی که در حال بررسی کاندیداهای بالقوه هستید، زمان و هزینهی فرآیند استخدام را در نظر بگیرید. این کار به شما کمک میکند تا ارزشی که این فرد به شرکت شما میافزاید را در قیاس با هزینه سرمایهگذاری بر روی او مقایسه کنید.
شخصی که مشکلات را بزرگنمایی میکند
این افراد هر جایی که میروند مشکل ایجاد میکنند و معمولاً دوست دارند از همه چیز مطلع باشند. افرادی که در این دستهبندی قرار میگیرند همواره به دنبال جلب توجه هستند و حتی دوست دارند در زندگی شخصی همکارانشان سرک بکشند.
این افراد در محیط کاری توجه را به مسائل جزئی و پیشوپا افتاده هدایت میکنند و حتی همکاران را علیه یکدیگر میشورانند. همچنین به جای آنکه تمام تمرکز خود را بر روی کار معطوف کنند، بیشتر بر روی مسائل حاشیهای و کم اهمیت تمرکز دارند. همین کاهش دقت باعث میشود دیگر کارمندان نیز نتوانند آنطور که باید بر روی کار خود وقت بگذارند.
شخصی که همیشه بهانه میتراشد
تشخیص این افراد در مصاحبه کار دشواری است. شما باید از کار قبلی آنها سوال بپرسید تا بهانههایشان را پیدا کنید. اگر از پروژهها و تیم قبلی او پرسیدید و متوجه شدید همه تقصیرات را بر گردن دیگران میاندازد، با فردی بهانه تراش روبرو هستید. این افراد برای محیط کار مانند سم هستند زیرا هیچوقت مسئولیت کارهای خود را به عهده نمیگیرند.
افراد بهانه تراش به ندرت پروژهای را یک نفره پیش میبرند زیرا در صورت شکست پروژه، بار مسئولیت بر عهده اوست. در عوض ترجیح میدهند در موقعیتی باشند که بتوانند تقصیرات را بر گردن شخص دیگری بیاندازند.
علاوه بر کیفیت کار پائین، افراد بهانه تراش از هیچ بازخوردی برای بهتر شدن استفاده نمیکنند. آنها ترجیح میدهند به جای شناسایی نواقص کار خود، کمبودها را به دیگران نسبت دهند. مطمئناً نشانه گرفتن انگشت اتهام به مراتب راحتتر از رفع نواقص شخصی است.
شخصی که قدرت تفکر انتقادی ندارد
استخدام فردی با قدرت روابط اجتماعی بالا قوی بسیار خوب است، اما اگر آن شخص مهارت تفکر انتقادی (Critical Thinking) نداشته باشد با مشکل بزرگی روبرو خواهید شد. امروزه برای آنکه بتوان در یک موقعیت شغلی موفق بود داشتن قدرت تفکر انتقادی الزامی است.
در غیر این صورت، وظایف و کارهایی که برای شما واضح و شفاف است، برای کارمندانتان گنگ، دشوار و غیر قابل اجرا خواهد بود. به همین دلیل مهارت جمعآوری داده، گذراندن دادهها از فیلتر تفکر انتقادی و رسیدن به یک تصمیم قاطع مهارتی مهم برای هر کارمندی محسوب میشود.
در روزگاری که ماشینها روز به روز هوشمندتر میشوند، یکی از بزرگترین تفاوت انسانها با ماشینها (حداقل برای مدتی کوتاه) مهارت تفکر انتقادی است. استخدام افرادی که به تنهایی قدرت تصمیمگیری ندارند، تنها باعث هدر رفتن انرژی تیم شما خواهد شد.
شخصی که خودخواه است
افراد خودخواه کارمندان تاثیرگذاری نخواهند بود. آنها معمولاً اهداف خودشان را نسبت به اهداف شرکت و همکاران در اولویت قرار میدهند. در حین مصاحبه از کارجو بپرسید که پس از اتمام یک پروژه بزرگ چه کاری انجام میدهد و چه چیزی را جشن میگیرد؟ اگر بیشتر گفتههای او پیرامون کارهایی بود که به تنهایی انجام میدهد، باید بدانید که با شخصی خودخواه طرف هستید.
چنین فردی میتواند شرکت شما را در خطر بیاندازد. در واقع اگر موقعیتی به وجود بیاید که شخص خودخواه بتواند از آن سود ببرد، در حالیکه شرکت متضرر میشود، حتماً از آن موقعیت استفاده خواهد کرد.
شخص که پرمدعا است
اشخاص پرمدعا معمولاً رزومه قابل توجهی دارند و در نگاه اول بسیار تاثیرگذار هستند. این اشخاص معمولاً در یک مصاحبه ۴۵ دقیقهای با یک کارشناس جذب معمولی بسیار خوب عمل میکنند. با این حال با کمی دقت متوجه خواهیم شد که این افراد تقریباً هیج نتیجهای برای شرکت شما نخواهند داشت. زمانی که از آنها درباره نتیجه کار میپرسید، پاسخهایی گنگ و ناواضح خواهید شنید.
برای آنکه بتوانید افراد پرمدعا را در مصاحبه تشخیص دهید، سعی کنید از جزئیات سوابق کارشان بپرسید. از آنها بخواهید دستاردهایشان را با جزئیات توضیح دهند. چنین کاری باعث میشود به شناخت بهتری نسبت به نوع شخصیت این افراد دست یابید.