بر کسی پوشیده نیست که اندازه، هدف و هویت یک گروه به رفتار و چگونگی عملکرد تکتک اعضای گروه وابسته است. حال اگر یکی از اعضای گروه – خواسته یا ناخواسته – به این عوامل آسیب برساند، این آسیب به کل گروه سرایت میکند و بر عملکرد تکتک اعضای گروه آسیب میرساند. محققان نام این تاثیر منفی را سندرم سیب لکهدار یا Bad Apple Syndrome مینامند. درست مانند سیبی که با نمایان شدن لکۀ خرابی بر روی آن، فساد و خرابی در آن شروع میشود تا زمانی که میوه را از بین ببرد. به این ترتیب اگر این سیب فاسد در سبد سیبها قرار بگیرد، رفتهرفته تمامی سیبها دچار خرابی و فساد میشوند.
فهرست مطالب
Toggleدر این مطلب از وبلاگ ایران تلنت قصد داریم درباره سندرم سیب لکدار و تاثیرات آن بر عملکرد گروه و محیط کار را بررسی کنیم. بنابراین، اگر مطالعه درباره این موضوع برایتان جذاب است، پیشنهاد میکنیم خواندن این مطلب را از دست ندهید.
وقتی از سندرم سیب لکدار حرف میزنیم، دقیقاً از چه حرف میزنیم!
گاهی اوقات رفتار یک شخص میتواند تاثیری عجیب بر عملکرد و رفتار کل تیم داشته باشد. هرچند به ندرت این تاثیر میتواند مثبت باشد، اما در بیشتر مواقع این تاثیر منفی است و به طرز عجیب و سرسامآوری عملکرد کل تیم را مختل میکند.
پژوهشگران نام این تاثیر منفی را سندرم سیب لکدار (Bad Apple Syndrome) نامیدهاند. تحقیقات محققان رفتار سازمانی، چگونگی و چرایی تاثیر رفتار منفی یک عضو تیم بر تمام همکاران و گروهها را مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. هدف این تحقیقات پی بردن به تاثیر رفتار بد یک همکار بر روابط ما در محیط کار و همچنین بر زندگی و روابط شخصی ماست. سندرم سیب لکدار عارضهای است که زندگی و روابط همۀ ما را تهدید میکند.
برای درک بهتر تاثیر سندرم سیب لکدار، باید در ابتدا تعریفی مشخص برای افراد منفی و بد مورد نظر قرار بدهیم. افراد منفی افرادی هستند که وظایف خود را به خوبی انجام نمیدهند، یا همواره احساس ناراحتی داشته و ثبات شخصیتی ندارند؛ آنها اشخاصی هستند که به دیگران حمله کرده یا انسانهای اطراف خود را مورد تمسخر قرار میدهند.
یک همتیمی این چنینی میتواند اثری بسیار نگرانکننده بر کل تیم بگذارد. این اثر دقیقاً همان سندرم سیب لکدار است. تحقیقات انجام گرفته نشان میدهد بیشتر افراد مورد تحقیق حداقل یک فرد را در محیط کار خود میشناسند که نقش سیب لکدار را در تیم ایفا میکند.
در این تحقیقات، گروههای کاری کوچک زیر ذرهبین قرار گرفتند؛ زیرا این گروهها وابستگی بیشتر و تعامل بیشتری با یکدیگر دارند، به علاوه در گروههای کوچکتر تحمل کمتری نسبت به رفتارهای منفی وجود دارد. همچنین، گروههای کوچکتر حساسیت بیشتری نسبت به رفتار بد داشته و در برابر آن واکنش بیشتری نشان میدهند.
پنجاه گروه کوچک مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند، در تمام این پنجاه گروه حداقل یک فرد وجود داشت که به عنوان عنصر موثر سندرم سیب لکدار عمل میکرد. حضور این فرد در تیم باعث شده بود که درگیری و مشکل در ارتباط افزایش یابد و در نتیجه عملکرد تیم تضعیف گردد.
با مشاهده سندرم سیب لکدار باید چه کار کرد؟
بیشتر سازمانها هیچ استراتژی مشخص و موثری برای مدیریت این مشکل ندارند. اگر سیب لکدار قدرت و تجربه زیادی در سازمان داشته باشد، مطمئناً قدرت تاثیرگذاری او نیز در سازمان بیشتر خواهد بود، بنابراین شرکتها باید تمام تلاش خود را برای مقابله با این موضوع به کار بگیرند.
در بیشتر اوقات اعضای گروه، به عضو منفی (سیب لکدار) سه نوع واکنش خواهند داشت:
- مداخله انگیزشی
- عدم پذیرش
- حالت تدافعی
در حالت اول، اعضای گروه نگرانیهای خود را اظهار کرده و از فرد درخواست میکنند تا رفتارش را تغییر دهد؛ اگر این درخواست در رفتار فرد تاثیر نگذارد، فرد منفی طرد شده و از سازمان اخراج خواهد شد. اگر مداخله انگیزشی و یا عدم پذیرش موفق باشد، فرد منفی به سیب لکدار تبدیل نخواهد شد و گزندی به سازمان نخواهد رسید. البته باید بدانید، تنها وقتی این دو انتخاب موثر خواهند بود که اعضای تیم قدرت کافی داشته باشند. وقتی این قدرت وجود نداشته باشد، اعضای تیم کلافه شده، از هدف خود منحرف شده و موضع تدافعی به خود میگیرند.
مکانیزمهای دفاعی رایجی که کارمندان برای مقابله با سندرم سیب لکدار به کار میگیرند شامل انکار، عقبنشینی، خشم، نگرانی و ترس است. در نتیجه، اعتماد در گروه کمتر میشود و اگر گروه فرهنگ مثبت خود را از دست بدهد، اعضای تیم چه از نظر ذهنی و چه از نظر فیزیکی دیگر مشارکتی در تیم ندارند.
سخن پایانی
تحقیقات نشان میدهد که در بیشتر مواقع رفتار منفی، رفتار مثبت را تحت لوای خود قرار میدهد. نکته اینجاست که تنها یک فرد بد رفتار کافیست تا با اثر سندرم سیب لکدار کل گروه را ویران کند، این ویرانی به حدی است که چندین عضو خوب هم نمیتوانند این اثر را جبران کنند. دقیقاً مانند تاثیر یک سیب خراب در یک سبد سیب!
نکته جالب توجه این است که افراد انتظار رویدادها و رفتارهای منفی را ندارند، بنابراین وقتی با چنین رفتارهایی روبهرو میشویم توجه بیشتری به آنها خواهیم کرد، به آنها تفکر عمیقتر و دقیقتری خواهیم کرد و تمام تلاش و منابع خود را به کار گرفته تا با این رفتار منفی مقابله کنیم. رفتار مثبت به اندازه رفتار منفی زیر ذرهبین قرار نمیگیرد.
نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید این است که میان سندرم سیب لکدار با همکارانی که تفکرشان با سازمان همخوانی نداشته و به دنبال به چالش کشیدن وضع موجود و خلاقیت هستند، تفاوت بسیاری وجود دارد. البته با این افراد هم به مانند سیب لکدار برخورد میشود و هیچکس از خلاقیتها و ابتکارات سازمانی آنها تشکر نخواهد کرد.
مدیران منابع انسانی باید در برابر سندرم سیب لکدار با کمال قاطعیت برخورد کنند و تا جای ممکن چنین افرادی را از تیم جدا کنند و از آنان بخواهند که جداگانه کار کنند یا حتی عذر آنان را بخواهند. همچنین در زمان استخدام نیز باید از آزمونهای شخصیتی بهره برده و افراد مناسبی را انتخاب کرد.
نظر شما در خصوص سندرم سیب لکدار چیست؟ به نظر شما چطور باید با آن مبارزه کرد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید. همچنبن، اگر این مطلب برایتان جذاب بوده به شما پیشنهاد میکنیم تا مطالب دیگر مرتبط با سندرمهای سازمانی مانند سندرم استکهلم سازمانی، سندرم گروهزدگی یا گروه اندیشی، سندرم آپولو، سندرم ایمپاستر و سندرم تغییر مکرر را نیز مطالعه کنید.
درود و سپاس ، فقط میتونم بگم که در کارتان عالی هستین