شاید یکی از بهترین اتفاقات در مسیر شغلی هر فرد، تغییر عنوان از کارشناس به مدیر یا سرپرست باشد. درست است که قبول پست مدیریت یک شرکت (یا بخشی از آن) میتواند اعتماد به نفس و حقوقتان را افزایش دهد، اما به هیچ وجه کار آسانی نیست و با کمی بررسی متوجه میشوید پذیرش چنین سِمتی ممکن است برایتان مناسب نباشد.
فهرست مطالب
Toggleدر ادامه این مقاله با ذکر ۹ دلیل به شما خواهیم گفت که چرا قبول پست مدیریت ممکن است مناسبتان نباشد.
آنچه شما را به پُست مدیریت رسانده دیگر برایتان فایده نخواهد داشت
شاید شما یک طراح درجه یک یا یک برنامهنویس حرفهای باشید، اما مطمئناً چیزی از هدایت، توسعه و انجام کار به واسطه دیگران نمیدانید.
با قبول پست مدیریت دانش و مهارتی که زمانی لازمۀ هر پروژۀ بزرگی بودند به ناگهان بیاهمیت خواهند شد. برای آنکه بتوانید به عنوان مدیری موفق شناخته شوید باید مهارتهای جدیدی را در مدت زمانی کوتاه بیاموزید.
کاری که از انجام آن لذت میبرید، اولویت شماره یک شما نخواهد بود
اکثر انسانها حرفه یا تحصیلات خاصی را دنبال نکردهاند تا در آینده آن را به دلیل مدیریت دیگران کنار بگذارند. اگر واقعاً شیفته کارتان هستید، پیش از قبول پست مدیریت به خوبی در این باره بیاندیشید.
شکست یا موفقیت شما در دست خودتان نیست
روزهای پرافتخاری که همکاران کیفیت کارتان را میستودند را به یاد دارید؟ خب، آن روزها را فراموش کنید. اکنون شما مسئول تیمتان هستید. این شمایید که باید از کار اعضای تیمتان تعریف کنید. اگر آنها در کارشان شکست بخورند، شما شکست خوردهاید و اگر در کارشان موفق باشند، هیچ کس شما را تشویق نخواهد کرد.
پیکان توجه از سوی شما به سوی اعضای تیم تغییر جهت میدهد
بسیاری از سرپرستها و مدیران تازه کار به سختی میتوانند توجه خودشان را به اعضای تیمشان معطوف کنند. معمولاً انسانها عادت دارند عملکرد خود را نسبت به ضربالاجلها بسنجند. با این حال، با قبول پست مدیریت وظیفه شما این است که از کار اعضای تیمتان حمایت کنید.
هیچ کس نمیخواهد با یک مدیر تازه کار همکاری کند
اعضای باتجربه تیم شما علاقه چندانی به تربیت یک مدیر تازه کار نخواهند داشت. این موضوع میتواند خستهکننده باشد و اگر بخواهیم با شما رو راست باشیم، بسیاری از اعضای تیمتان انتظار دارند در کارتان شکست بخورید.
اشتباهات بسیاری مرتکب خواهید شد
ما با تقریب بسیار دقیقی پیشبینی میکنیم که در چند سال ابتدایی شروع کار به عنوان مدیر یک مجموعه، اشتباهات بسیار زیادی را مرتکب خواهید شد. ما حتی میتوانیم این اشتباهات را برایتان بنویسیم و بر روی دیوار اتاق کارتان بچسبانیم و باز هم مطمئن باشیم که این اشتباهات را انجام خواهید داد. هیچ راه میانبری برای یادگیری مدیریت وجود ندارد و با درس گرفتن از اشتباهاتتان است که به مدیری باتجربه تبدیل خواهید شد.
از شما سوء استفاده خواهد شد
ما همواره سعی میکنیم تا با نگاهی مثبت به اطراف خود نگاه کنیم، اما حقیقت را نمیتوان کتمان کرد. با قبول پست مدیریت یک بخش یا یک مجموعه با افرادی روبرو خواهید شد که از بیتجربگی و علاقه شما به شغل جدیدتان سوء استفاده خواهند کرد. شاید این دیدگاه کمی بدبینانه به نظر برسد، اما بهتر است که همه جوانب یک امر را سنجید.
رئیستان شما را به حال خود رها خواهد کرد
شاید بخواهید باور کنید فردی که باعث ارتقای شغلیتان شده است در زمان نیاز شما را راهنمایی میکند، اما تجربه ثابت کرده در چنین شرایطی فقط باید به خودتان اتکا کنید. بنابراین بهتر است هرچه زودتر شنا کردن را بیاموزید!
از همه جهات به شما فشار وارد خواهد شد
تقریباً میتوان گفت زندگی یک مدیر به معنای “تبدیل برنامهها، اهداف، علایق یا فرصتهای از دست رفته به دستاوردهای عملی از طریق اعضای تیم” است. در بسیاری از مواقع از شما خواسته میشود که با منابعی محدود کاری غیرممکن انجام دهید. بنابراین بهتر است برای مقابله با فشارهایی که از طرف مدیران و اعضای تیم به شما وارد میشود، آماده باشید.
اما چرا باید پست مدیریت را قبول کنید؟
اگر کمک کردن به دیگران جزو ارزشهای زندگی شماست، مدیریت یک مجموعه یا تیم فعالیتی است که میتواند این ارزش را محقق کند. شاید تنها چندین عنوان شغلی وجود دارند که از طریق آنها بتوان بر زندگی دیگران تاثیری عمیق گذاشت. مدیریت شغلی پر چالش است که در پایان هیچکس از شما تشکر نمیکند. با این حال پس گذشت چند سال، زمانی که به مسیر شغلی خود مینگرید، انسانهای زیادی را به یاد خواهید آورد که به نوعی آنها را یاری کردهاید.
نتیجهگیری
هیچ کتابی وجود ندارد که به شما بگوید چگونه باید یک تیم، بخش یا مجموعه را مدیریت کنید. شاید منابعی باشند که با کمک آنها بتوانید با برخی از مفاهیم مدیریتی آشنا شوید اما در عمل، روند موفقیت یک مدیر و تبدیل شدن به یک رهبر، آشفتهتر از تصور شماست. بنابراین بهتر است پیش از قبول پست مدیریت تمام جوانب آن را به خوبی بسنجید و آنها را با معیارهای خود مقایسه کنید.
منبع: the balance
سلام ضمن تشکر از زحمات شما بابت تهیه چنین مقاله مفید و کاربردی، تقاضامندم متن زیر را با صبر و حوصله مطالعه و اینجانب را راهنمایی فرمایید.
باسمه تعالی
حضور محترم شما سلام عرض میکنم و برایتان صحت و سلامتی روز افزون آرزومندم.
به استحضار میرساند اینجانب با ۱۳ سال سابقه ی کار مفید در یکی از شرکتهای خودروسازی میباشم که رده های شغلی از کارمند اداری تا مدیریت ارشد را تجربه کرده ام.
در سال ۹۳ به درخواست چندین باره ی یکی از دوستان که مدیر حراست یکی از شرکتهای تابعه بود، از شرکت قبلی که از لحاظ مالی و اقتصادی دارای گرید درجه ی یک بود به یک شرکت درجه ی ۴ منتقل شدم. با توجه به نیاز مبرم آن شرکت به یک نفر در جایگاه ریاست امور کارکنان، با میل و رضایت قلبی خود جایگزین رئیس قبلی گردیده و با تجربه ی چندین ساله در حوزه منابع انسانی، کار را شروع کردم و در این راه توفیقات بسیاری را متوجه خود و کارکنان شرکت جدید کردم. به طوری که در مدت بسیار کوتاه توانستم ۳۲ کار در حوزه ی امور کارکنان و آموزش به سر انجام برسانم.
در ابتدای کار، امور بسیار خوب و عالی پیش میرفت تا جایی که تشویقهای مداوم و مکرر مدیر مافوق و حتی مدیر عامل را شاهد بودم. لیکن پس از مدتی کوتاه بنا به دلایلی چون برخوردهای سردی که پیشتر بسیار گرم و دلنشین بود، اهانتهای ریز و درشت مقامات فوق، احساس کردم که نمیتوانم با تیم حاضر کار کنم. بنابراین تصمیم به جابجایی به شرکت دیگر گرفتم. این تصمیم قطعی شد ولی مدیر عامل شرکت با رفتنم موافقت نکرد و گفت که تازه من را به دست آورده است و برایم برنامه های خاصی دارد و این رفتن منتفی شد.
یک سال دیگر به کار خود ادامه دادم اما دیدم که باز هم نمیتوانم با تیم مربوط کار کنم. دلیلش هم این بود که هر موضوعی که با ایشان در میان میگذاشتم، خیلی راحت رد میکردند و ادعا میکردند که این موضوع را قبلاً تجربه کرده اند و در شرکت هایی که قبلاً کار کرده اند شکست خورده اند. می پرسیدم که چه زمانی این امر انجام شده است؟ سکوت میکردند. یا برای خودشان حقوق و مزایای آنچنانی در نظر میگرفتند و زمانی که به ماموریتهای شهرستان اعزام میشدند انواع خوردنی ها و نوشیدنی را برای خود در نظر میگرفتند اما زمانی که سایر کارکنان به ماموریت اعزام میشدند هزینه ی هر وعده ی غذایی را بیشتر از ۱۵ هزار تومان در نظر نمیگرفتند و میگفتند که آیین نامه شرکت چنین اجازه ای را برای قبول بیشتر از هزینه ی در نظر گرفته شده نمیدهند. در حالی که من به خوبی به یاد دارم در ماموریتی که در کنارشان بودم حتی هندوانه آب دار و شیرینشان را هم نوش جان کردند و کباب بناب فرد اعلا را خوردند و هزینه های آن ماموریت برای هر فرد ۱۰۰ برابر میزان مقرر در آیین نامه شرکت شده بود که مدیر عامل دستور پرداخت آن را صادر کرد.
بنابراین در سال ۹۵ تصمیم قطعی به رفتن گرفتم اما این بار وقتی مدیر عامل از این جریان آگاه شد من را صدا کرد و گفت قصد دارد که من را از سمت ریاست امور کارکنان به سمت مدیر منابع انسانی ارتقا دهد. و گفت که از دست مدیر کنونی منابع انسانی خسته شده است و کار نمیکند و حالش از او به هم میخورد. بنابراین میخواهد من را به این سمت منصوب کند. من هم بدون هیچگونه فاصله زمانی قبول کردم و در فاصله ی دو هفته من به سمت مدیر منابع انسانی ارتقای سمت یافتم و مدیر منابع انسانی قبلی به مدیریت دیگری منصوب شد
اما پس از این که حکم من صادر شد مدیر عامل با خشم تمام دو مسئله را به من تاکید کردند: ۱- باید یکی از روسای ادارات خویش را که آدم خوش نامی از لحاظ کاری نبود را اخراج کنم. ۲- حق این را ندارم که با اعضای هیات مدیره به صورت مستقیم کار کنم و اگر این کار انجام شود، من را بیچاره میکند
کار را شروع کردم و دستور اول اجرا شد و فرد مورد نظر که از لحاظ ایمانی و اعتقادی در درجه ی مطلوب قرار داشت و البته هفت ماه هم تا زمان بازنشستگی اش باقی نمانده بود از کار اخراج شد و با چشمانی اشکبار از شرکت متبوع رفت. اما مورد دوم که اصلی ترین موضوع بحث است از ماه سوم شروع کردند به دستور دادن که این کار را بکنم و این کار را نکنم. و من هم با توجه به اینکه مدیر عامل دستور داده است نباید با ایشان به صورت مستقیم کار کنم، دستورات داده شده را رد میکردم و البته به ایشان نمیگفتم که دلیل رد کردن دستورهای داده شده چیست. به مدیر عامل هم چند بار گفتم که با ایشان صحبت کند که پاسخ میشنیدم که صلاح نیست و اینها باید خودشان بفهمند که با مدیر مستقل که مستقیم زیر نظر مدیر عامل است نباید مستقیم کار کنند.
باری چندین بار این موضوع پیش آمد که دیگر بحث ما شروع شد و رئیس هیات مدیره که فرد زیرکی بود و از همکاران قدیمی مدیر عامل بود شروع کرد علیه من صحبت کردن که در طول مدت بسیار کوتاهی که بیشتر از دو ماه تجاوز نمیکرد، نظر مدیر عامل را نسبت به من کاملاً عوض کرد تا جایی که مدیر عامل با تماسهای تلفنی خیلی سرد برخورد میکرد و این که دیگر به راحتی نمیتوانستم ایشان را ببینم و برای هر جلسه باید مدتهای مدیدی را پشت دربهای دفتر ایشان صبر میکردم. و هر وقت که به دفتر وارد و با خنده با ایشان مواجه میشدم تذکر خشک و تندی میداند که خنده ی من کاملاً بی معنی است و نباید در زمان مواجه شدن با مدیر عامل بخندم. البته خنده نبود بل لبخند بود.
این خراب کردنها گذشت و گذشت و گذشت تا این که در پایان سال ۹۵ رئیس هیات مدیره که عامل اصلی خرابکاری من بود از هیات مدیره عزل و از شرکت رفت. منتها نفر دیگری جایگزین آن شد و آن معاون اجرایی شرکت بود که آن هم از دوستان قدیمی مدیر عامل بودند و از ابتدای سال ۹۶ شروع کرد به دستورهای خارج از عرف اداری و خارج از تعرفه ها و خارج از آیین نامه ها و خارج از روال اداری مرسوم. مثلاً یک خانمی را وارد شرکت کردند که لیسانس مدیریت آی تی داشت و شش ماه از مدت اخذ مدرکش هم نگذشته بود ودستور دادند به ایشان حقوق یک میلیون هشت صد هزار تومانی بپردازم در حالی که نیروی متخصص برنامه نویس در شرکت با سه سر عائله و با ۱۸ سال سابقه حقوق یک میلیون هفتصد هزار تومان دریافت میکرد. آن خانم حتی از تنظیم یک ایمیل سازمانی عاجز بود و نیروی دوم یک متخصص برنامه نویس اندروید، آی او اس و sql server بود. به خاطر همین هم من از اجرای دستور ایشان ممانعت کردم و گفتم که انجام این کار امکان پذیر نیست چرا که موجب بروز نارضایتی در بین کارکنان میشود در ثانی این موضوع با مقوله عدالت کاملاً متضاد است. چندین و چند بار درخواست خود را مطرح کرد ولی هر بار با ایستادگی جدی من مواجه میشد و ایشان هم به جلگه افراد خراب کن پیوست.
نفر دیگر نایب رئیس هیات مدیره بود که فردی کاملاً بدنام در شرکت بود. خواهر زاده ی خود را وارد شرکت کرد و البته به صورت پیمانکار تامین نیروی انسانی. چند ماهی از کار کردن ایشان نگذشته بود که من را صدا کردند و گفتند که بروم و برای خواهرزاده ایشان حقوق با گروه ۱۳ شرکت متبوع را صادر کنم. گفتم امکان پذیر نیست چرا که ایشان پیمانکار است و ما نمیتوانیم برای کارکنان پیمانکار گروه شغلی شرکت متبوع را بزنیم و باید حداقل حقوق وزارت کار پرداخت کنیم . مانند سایر کارکنان پیمانکار. که ایشان از دست من خشم گین شدند و با پرخاشگری مواجهه کردند. توجهی نکردم و پشت میز خود نشستم و بی توجه به درگیری پیش آمده کارم را ادامه دادم.
اما اینها ساکت ننشستند و شروع به خراب کردن مداوم و بی انتهای من کردند. یعنی معاون اجرایی و نایب رئیس هیات مدیره که آدمی بسیار بدنام بود. این بدنامی تا جایی بود که خانمهایی که با ایشان کار میکردند از دست نگاه های هوسناک آسودگی نداشتند و حتی به گفته یکی از خانمها در تلگرام برایش عکسهای سکسی و پورن میفرستد.
اینها گذشت تا در تیرماه سال گذشته آقای مدیر عامل من را به دفترشان صدا کردند و گفتند که صلاح نیست در جایگاه مدیریت منابع انسانی کار کنم. دلیلش را پرسیدم گفتند که نارضایتی از عملکرد من بسیار بالاست. گفتم که ارزیابی های موجود گویای واقعیتی دیگر است که گفت به ارزیابی ها کاری ندارم. گفت تا دوماه حقوقت را میدهم و برو دنبال جا بگرد. جلسه با خوبی و خوشی ادامه پیدا کرد و حتی وقتی که گفت از مقامت عزل شدی خندیدم چرا که فشارهای روحی و روانی زیادی را در طول مدت یک مدیریت منابع انسانی متحمل شده بود و حتی ناراحتی قلبی هم گرفتم. باری به هر جهت امانتی بود که از دستم گرفته شد و خوشحال بودم که توانستم از سال ۹۳ تا ۹۶ خدمات خوب و قابل توجهی را به کارکنان ارایه دهم. دلیل دیگری هم که بسیار من درآوردی بود این بود که چون مدرک تحصیلی من حقوق است پس به درد منابع انسانی نمیخورم. در حالی که از ابتدا ایشان از مدرک تحصیلی من با خبر بود و حتی در حوزه ی حقوقی و قراردادهای کمکهای بسیار شایانی به ایشان و شرکت متبوع کردم و حتی با داشتن وکیل پرطمطراق شرکت باز هم مسایل بسیاری را انجام دادم در پایان جلسه با ایشان مصافحه کردم و خم شدم و دست مدیر عامل را بوسیدم که این کار قند در دلش آب کرد در حالی که به ظاهر ناراحت شد
از همان ابتدای امر شروع به جایابای در شرکتهای دیگر گروه کردم منتها به دلیل این که رئیس هیات مدیره قبلی و نایب رئیس هیات مدیره در شرکتهای گروه آدمهای سر شناسی بودند، شروع به تخریب من در سایر شرکتهای گروه کردند و به هر جایی که مراجعه میکردم با عدم قبول مواجه میشدم.
با مدیر عامل موضوع را در میان گذاشتم و ادعا کرد که کسی از من استعلام نگرفته است و اگر کسی از من استعلام بگیرد مثبت جواب خواهم داد. درخواست کردم که با شرکتهایی که مصاحبه کردم تماسی حاصل نموده و با مدیر عامل مربوط صحبت کند و من را تایید کند تا مشغول به کار شوم و که ناباورانه گفت که این کار را نمیکند و اگر کسی استعلام بگیرد جواب میدهد. از چندین نفر پیگیری کردم که مشخص گردید علاوه بر اعضای هیات مدیره خود مدیر عامل هم در خراب کردن من نقش اساسی دارد ولی دستم به جایی نمیرسد. ذکر این نکته ضروری است که مدیر عامل برای به دست آوردن من حتی با مدیر عامل هلدینگ جر و بحث کرد و این جر و بحث چندین ماه ادامه داشت ولی در پایان کار من را خیلی راحت کنار گذاشتند
با توجه به مطالب معنونه که خیلی فشرده گفته شد از شما تقاضا میکنم من را راهنمایی کنید.
– اگر در جایی بروم برای مصاحبه و دلیل بیرون آمدنم را بپرسند و بگویم که با درخواست خودم از شرکت خارج شده ام، بلافاصله با شرکت قبلی تماس میگیرند و دلیلش را جویا میشوند و از واقعیت مطلع میشوند و میگویند که شما به ما در ابتدای کار دروغ گفته اید و صلاح به همکاری نیست که این موضوع در چندین شرکت اتفاق افتاد
– اگر هم واقعیت را بگویم ایشان میگویند که در شرکت قبلی این گونه درگیری ها را داشته ای پس در این شرکت هم قطعا چنین خواهی کرد که این موضوع هم در چندین شرکت اتفاق افتاد
حالا شما بگویید که من باید چه کنم؟
در هنگام مصاحبه ها چه گونه باید صحبت کنم تا بتوانم از این مخمصه رهایی یابم و پایانی باشد بر بیکاری یک ساله و خانه نشینی ام؟
بی صبرانه منتظر پاسختان هستم